تعارض کار – خانواده: چالش‌های پیش‌روی زنان


به مناسبت روز خانواده قصد داریم به فشار و دوگانگی نقش زنان در خانواده و محیط کار آن‌ها و آسیبی جدی‌ به‌ نام تعارض کار-خانواده بپردازیم.
با افزایش میزان تحصیل زنان ایران در این پنج دهه‌ اخیر و همچنین گسترش حضور آن‌ها در عرصه‌های اجتماعی روز به روز بر جمعیت زنان شاغل افزوده می‌شود. این امر باعث به‌وجود آمدن تعارض میان زندگی کاری و زندگی خانوادگی زنان شده است که به آن تعارض کار- خانواده می‌گویند. البته که این تعارض میان مردان نیز وجود دارد. اما به دلایلی که به آن اشاره خواهیم کرد این تعارض در زنان به مراتب بروز بیش‌تری دارد. اما تعارض کار-خانواده چیست؟


تعارض کار-خانواده چیست؟

تعارض کار- خانواده به اختصار، نوعی تنش میان نقش‌های کاری و خانوادگی یک فرد است. این تعارض زمانی بروز می‌کند که فرد نتواند میان این دو حوزه تعادل برقرار کند. تعادل کار- خانواده سه شرط مهم دارد و در صورت از بین رفتن این شروط تعارض کار-خانواده پیش می‌آید:
۱- تعادل زمانی: که شامل اختصاص زمان برابر به نقش کاری و نقش خانوادگی است.
۲- حفظ تعادل روانی: که شامل اختصاص مقدار برابری از درگیری روانی در نقش‌های مذکور است.
۳- احساس رضایت: که شامل رضایت برابر در هر دو نقش کاری و خانوادگی است.


تفاوت تعارض کار-خانواده با خانواده-کار

جالب است بدانید که تعارض کار- خانواده و تعارض خانواده-کار با یکدیگر متفاوت است. در تعارض کار- خانواده، تقاضا‌ها و مشکلات شغلی‌ باعث به وجود آمدن آسیب و مشکلات در حوزه خانواده می‌شود.
در تعارض خانواده-کار، تقاضاها و مشکلات خانوادگی‌ است که باعث بروز مشکلات در حیطه‌ شغلی می‌شود.


تاثیر کلیشه‌های جنسیتی بر زنان؛ چرا تعارض کار و خانواده در زنان بیش‌تر است؟


اولین دلیلی که می‌توان ذکر کرد آن است که بر اساس ارزش‌های سنتی و همچنین دید اجتماعی در ایران، زنان مسوؤل امور خانه هستند. مردان نیز وظیفه‌ به دوش کشیدن امور اقتصادی خانواده را دارند. در کلیشه‌های جنسیتی زنان با صفاتی چون مهربانی، فرمان‌برداری و مراقبت از فرزندان گره خوردند و مردان با صفاتی چون خودمختاری، پرخاشگری و اقتدار.

با توجه به اینکه تعداد زنان شاغل افزایش یافته است. مرد شاغل- زن خانه‌دار به چالش کشیده شده است. اما کماکان هنجار درونی‌شده بیش‌تر زنان این است که کار‌های مربوط به خانه اهمیت بیش‌تری دارد. جالب است بدانید بر اساس پژوهش‌های گرینهاوس و بیتل افراد مایل هستند بیش‌تر زمان خود را صرف کار‌هایی کنند که درجه اهمیت بیش‌تری برای آن‌ها دارند.
ممکن است شما ۴ ساعت در روز کار کنید و مابقی زمان خود را صرف کار‌های خانه کنید اما از این تقسیم زمان خود راضی نباشید. چرا که فکر می‌کنید به اندازه‌ کافی به خانواده خود نمی‌رسید در این صورت میان نقش خانوادگی و کاری شما تعارض وجود دارد.

اگر به مسائل زنان اجتماعی زنان علاقه‌مندید: چرا کار بدون دستمزد زنان را آسیب‌پذیر می‌کند

عدم حمایت محل کار از زنان

تعارض کار-خانواده چیست؟


دومین دلیلی که می‌توان به آن اشاره کرد عدم حمایت محل کار زنان از آن‌ها می‌باشد. عواملی چون: عدم انعطاف‌پذیری ساعات کاری، عدم تسهیل شرایط برای مراقبت از فرزندان، عدم حمایت عاطفی و معنوی مدیران بالا‌دستی از کارکنان زن و عدم تخصیص منابع مالی برای زنان مادر. از دلایلی است که باعث بروز تعارض کار- خانواده می‌شود.
سومین و آخرین دلیلی که می‌توان به آن اشاره نمود، نابرابری در کسب شغل برای زنان و مردان است. این امر باعث می‌شود زنان تعارض کار و خانواده را بیش‌تر تجربه کنند.

موانع مسیر شغلی زنان؛ تنها ۱ درصد از زنان شاغل مدیران رده‌بالا هستند

بر اساس آمار‌های مرکز آمار ایران تنها ۱ درصد از زنان شاغل جزو مدیران رده بالا محسوب می‌شوند. این آمار برای مردان به ۴ درصد می‌رسد. بر اساس پژوهش سال ۱۹۹۴ پاول بترفیلد درباره سقف شیشه‌ای، به طور معمول، زنان باید بیش‌تر از مردان کار کنند تا به درجات بالاتر برسند. زنان شاغل اگر می‌خواهند که دستمزد برابر با مردان دریافت کنند، باید وقت بیشتری را نسبت به مردان در محیط کار خود صرف کنند. این عامل موجب می‌شود که زمان کم‌تری برای نقش خانوادگی و نقش‌های غیرکاری خود بگذارند.

تعارض کار-خانواده برای زنان چه آسیبی دارد؟


اما تعارض کار-خانواده چه آسیب‌هایی برای زنان به بار می‌آورد؟ بسیاری از پژوهش‌ها رابطه‌ مثبت اشتغال و سلامتی روانی را ثابت کرده است. اما تعارض کار-خانواده باعث آسیب‌هایی به سلامت روانی و جسمی می‌شود آسیب‌هایی چون: استرس، افسردگی، اضطراب، سردرد، گرفتگی عضلات و افزایش وزن. این تعارض باعث می‌شود که بسیاری از زنان کار خود را رها کنند تا بتوانند با فراغ بال بیش‌تری به نقش‌های غیرکاری خود بپردازند.

در کوتاه‌مدت این روش شاید مفید باشد اما در بلندمدت می‌تواند شخص را درگیر کمبود اعتماد به نفس و افسردگی بکند. موجب می‌شود تا زنان اشتیاق و تلاش کم‌تری به‌منظور ارتقای شغلی خویش انجام دهند؛ چرا که فکر می‌کنند ارتقای شغلی موجب می‌شود وقت کم‌تری برای نقش‌های غیرکاری خود صرف کنند.

بیش‌تر بخوانیم: تنفر زنان از بدن خود، گمانه‌زنی یا حقیقت علمی

پیشنهاد‌هایی برای حل تعارض کار-خانواده

اما چگونه می‌توان در جهت رفع این تعارض و ایجاد تعادل میان نقش‌های گوناگون اجتماعی و فردی گام برداشت.

حمایت‌های سازمانی

مطالعات ای.ای. جانسون در سال ۱۹۹۵ بسیار قابل تامل است. جانسون ثابت کرده اقداماتی مانند دورکاری، خدمات مراقبت از کودک، ساعات کاری انعطاف‌پذیر و غیره، رضایت و انگیزه کارکنان را افزایش می‌دهد. همچنین غیبت و ترک شغل و استرس ناشی از کار را کاهش می‌دهد.

این امر در کشور ما نیز صادق است. سازمان‌ها می‌توانند با تسهیل شرایط کاری و همچنین تخصیص منابع مالی در زمان بارداری زنان می‌تواند به حل این تعارض کمک شایانی کند. اما این حمایت‌ها می‌تواند تنها در زمینه‌ شرایط کاری نباشد و حمایت عاطفی را نیز در بربگیرد. اقداماتی چون توجه ویژه به سلامت روانی کارکنان به‌خصوص زنان همچنین درک عاطفی آن‌ها می‌تواند بسیار مفید فایده باشد.


حمایت همسر و اطرافیان

در جوامعی که ارزش‌های سنتی در آن غلبه دارند بسیاری از زنان، به غلط، گمان می‌کنند که دلیل به‌وجود آمدن این تعارض، شغل آن‌ها است. اینجاست که حمایت همسر و خویشاوندان بسیار مهم و کارآمد است. پژوهش‌های بسیاری ثابت کرده‌ است که هرچه میزان حمایت همسر و خویشاوندان از یک زن شاغل بیش‌تر باشد، این تعارض کم‌تر می‌شود و قدرت شخصیتی او افزایش می‌یابد.

حمایت همسر دقیقا به چه معنا است؟

اولین نکته‌ای که می‌توان بدان اشاره نمود حمایت عاطفی همسر است. زن باید احساس کند که همسرش از کار بیرون از خانه‌ او حمایت می‌کند و از آن خوشحال است.
دومین نکته تقسیم کار خانه میان زن و شوهر است. حمایت همسر در این مقوله بسیار مهم است. اینکه کار خانه وظیفه‌ زن نیست و هر دو نفر مسوؤل کار‌های خانه هستند. انعطاف‌پذیری طرفین در زمینه‌ بچه‌داری نیز بسیار مهم است. پژوهش رزنبام و کوهن در سال ۱۹۹۹ در این زمینه بسیار راهگشا است. این پژوهش میان ۹۴ زنان شاغل تمام وقت بین سنین ۲۳ تا ۴۰ سال انجام شده است. زنانی که هیچ منبع حمایتی‌ اعم از همسر یا خویشاوند نزدیک ندارند بیش‌تر در معرض آسیب روانی هستند. زنانی که حداقل دارای یک منبع حمایتی می‌باشند آسیب کم‌تری می‌بینند.


گسترش مهارت‌های فردی

آخرین موردی که می‌توان به آن اشاره کرد گسترش مهارت‌های فردی و شناخت عاطفی “خود” است. همواره یکی از بهترین شیوه‌ها برای حفظ سلامت روانی شناخت نقاط قوت و ضعف “خود” است و همچنین کارکردن روی نقاط ضعف شخصیتی. کسب مهارت‌هایی چون مدیریت زمان و آموزش مهارت‌هایی که بهره‌وری از زمان را در محیط کاری بالا می‌برد نیز بسیار کمک‌کننده است.


اصلاح نگرش‌های غلط

تاثیر کلیشه‌های جنسیتی بر زنان؛ چرا تعارض کار-خانواده در زنان بیش‌تر است؟


تعارض کار-خانواده یکی از مشکلات و چالش‌های جدی پیش روی زنان کشورمان است. می‌توان با گسترش حمایت‌های سازمانی، حمایت همسر و اطرافیان و همچنین گسترش مهارت‌های فردی در جهت رفع این تعارض گام برداشت. اما علاوه بر شناخت این تعارض و پیشنهاد‌هایی که در بالا ذکر شد؛ می‌توان دوباره درباره جایگاه زنان و تاثیر کلیشه‌های جنسیتی مربوط به زنان را بیندیشیم. همچنین هر یک از ما در جهت اصلاح این نگرش‌های اشتباه تلاش کنیم.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.