کلیشه‌های جنسیتی چیست

کلیشه‌های جنسیتی در زندگی شغلی زنان

کلیشه‌ها زندگی روزمره ما را پر کرده‌اند. بسیاری از ما آدم‌ها را براساس کلیشه‌ها دسته‌بندی می‌کنیم: قوی/ضعیف، فقیر/پول‌دار و یا زن/مرد. در جامعه ما کلیشه‌های جنسیتی حضوری پر رنگ دارند. جملاتی مانند:  “زنان قوه‌ تشخیص ندارند” یا  “این دختر مردیه واسه خودش”. در این میان کلیشه‌های جنسیتی در زندگی شغلی زنان تاثیر بسزایی دارند. این کلیشه‌ها به ظاهر، در سطح زبان رخ می‌دهند اما حاکی از روند‌هایی است که خیلی از جنبه‌های زندگی زنان را همچون زندگی شغلی آنان را در برمی‌گیرد.

چرا کلیشه‌های جنسیتی در زندگی شغلی زنان و انتخاب شغل زنان تاثیرگذار است؟ و چگونه منجر به نابرابری جنسیتی در محیط کار می‌شود؟ تاثیر کلیشه‌های جنسیتی بر سلامت روان زنان چیست؟ این‌ها سوالات مهمی است که قصد داریم در این مطلب به آن‌ها بپردازیم.

کلیشه‌های جنسیتی؛ موانع و محدودیت‌ها برای مشاغل زنان

کلیشه های جنسیتی زنان

تصورات از پیش‌ساخته درباره زنان و مردان باعث شکل‌گیری و سازماندهی نیروی کار می‌شود. یعنی چه؟ یعنی زنان عموما با ویژگی‌هایی چون مطیع‌بودن، مظلوم بودن، حساس‌بودن و بیش از حد احساساتی شناخته می‌شوند. در مقابل مردان با ویژگی‌هایی چون برتری‌طلبی، نیرومندی، استقلال و قطعیت شناخته می‌شوند. این کلیشه‌های دوگانه‌ساز باعث عدم توسعه شغلی شده و که زنان از مقام‌هایی چون رهبری شرکت‌ها یا پست‌های مدیریتی به‌دور بمانند.

تاثیر کلیشه‎‌‌های جنسیتی در زندگی شغلی زنان ایرانی و سهم آن‌ها در مشاغل مدیریتی

براساس آخرین آمار مرکز آمار ایران سهم زنان در اقتصاد کشور  ۱۹ درصد است؛ اما قضیه تنها به این‌جا ختم نمی‌شود زنان ایرانی در موقعیت‌های «قانون‌گذاری، مقام عالی‌رتبه و مدیر» بین ۶۱۵هزار شغل، فقط ۱۸ درصد سهم دارند. می‌توان گفت که یکی از دلایل چنین آماری همان کلیشه‌های جنسیتی‌ که ذکر کردیم باشد. اینکه زنان برای بعضی از مشاغل مناسب نیستند.

متاسفانه در ایران زنان امکان ورود به خیلی از مشاغل را مانند: قضاوت، کار در ارتش، حفاری نفت، کار در کشتی و دریا، پیک موتوری و غیره را ندارند. این امر باعث می‌شود دامنه‌ انتخابی شغلی زنان نسبت به مردان کاهش یابد.

این در صورتی است که آمارهای جهانی نشان می‌دهد، رهبری زنان حضوری کم تعداد اما بسیار موثر در اقتصاد است.

فرآیند استخدام هم از کلیشه‌های جنسیتی در امان نیست!

کلیشه‌های جنسیتی به‌ طور ناخودآگاه درک ما را  از زنان و مردان شکل می‌دهد.  جای تعجب ندارد که زنان به‌ صورت پیش‌فرض در موقعیت‌های کمتری نسبت به مردان برای استخدام یا ارتقا شغلی صرفاً به دلیل جنسیت‌شان قرار دارند. یعنی حتی در فرآیند استخدام نیز به توانایی زنان متفاوت از مردان نگریسته می‌شود. می‌شود گفت به توانایی زنان مشکوک‌ترند تا مردان.

مثلا اگر زنی در تصمیم‌گیری تاخیر داشته باشد، این عمل را به مثابه تردید او در نظر می‌گیرند؛ اما برای مردان همین تاخیر نشانی از احتیاط و روحیه تحلیلی آن‌ها است. در حقیقت در تحلیل اطلاعات استخدامی کلیشه‌های جنسیتی خودشان را در فهم استخدام‌کننده‌ها جای می‌دهند!

هرچند که به عنوان راه‌حل برای شکاف جنسیتی که در بازار کار زنان وجود دارد نمی‌شود نسخه‌ای واحد پیچید. اما مهارت آموزی برای مشاغل پرتقاضا و پول‌ساز درکنار مهارت نرم زنان می‌تواند نقش آن‌ها را پررنگ‌تر کند. در این باره در مقاله ۷ مهارت پول‌ساز برای زنان، چه سخت و چه نرم! بیشتر بخوانید.

بررسی تاثیرات کلیشه‌های جنسیتی بر زنان

اما پس از گذراندن این هفت‌خوان رستم، زنان در محیط کار  نیز با تاثیرات این کلیشه‌ها رو‌به‌رو خواهند بود. می‌توان به دو عامل مهم اشاره کرد.

۱-تعارض کار و زندگی

برای زنان تعارض بین کار و زندگی‌شان به‌ مراتب بیش‌تر از مردان است. چرا که همان کلیشه‌ها در ذهن‌مان جا انداخته‌اند که  “کار اصلی زن در خانه است” یا “وظیفه اصلی زن مادری است.” این کلیشه‌های دردسر‌ساز باعث می‌شود که زنان نتوانند به‌درستی از زمان خود استفاده کنند.

۲-محو تفاوت‌های زن  و مرد

این کلیشه جنسیتی که وظیفه اصلی مرد را نان‌آور خانه بودن معرفی می‌کند، خودش را در طراحی محیط کار نیز نشان می‌دهد. مثلا دمای محیط در بیش‌تر سازمان‌ها براساس بدن مردانه تنظیم می‌شود.

یا حتی بدتر! آنچه که به عنوان شایستگی زن در محیط کار تلقی می‌شود، از سوی بعضی از کارفرمایان، زیبایی جسمی یک زن یا مادر بودنش است. تصور مردان از زن ایده‌آل، منجر به کلیشه‌سازی در محیط کار می‌شود. فقط این مهم نیست که چه تعداد زن و مرد در یک محیط باهم‌دیگر کار می‌کنند، مهم این است که آیا تفاوت‌های جنسیتی در نظر گرفته می‌شود یا نه.

تاثیر کلیشه‌ها در زندگی شغلی زنان و سلامت روان

تحقیقات اقتصاددانان نشان می‌دهد که مشاغل با درآمد بیش‌تر را مردان تصاحب می‌کنند. حتی در صورت داشتن یک شغل یکسان میان زنان و مردان نیز، مردان درآمد بیش‌تری دارند.

دلیل این امر چیست؟ شاید باید پاسخش را در کلیشه‌ها جست. کلیشه‌هایی که اعتقاد دارند مردان در زمینه‌هایی  مانند علوم، ریاضیات و فناوری بهتر از زنان عمل می‌کنند. این امر باعث شده موانعی در توسعه و ارتقای شغلی زنان به وجود آید و به همان نسبت در این زمینه‌ها اعتماد به نفس کم‌تری داشته باشند.

کلیشه‌های جنسیتی اعتماد به نفس زنان را به چالش می‌کشد

کافمن و همکارانش در تحقیقی به نام “باور‌هایی درباره جنسیت” به نتیجه درخور توجهی دست یافتند. کافمن می‌گوید:

کلیشه‌های جنسیتی، باورهای افراد را در مورد خود و دیگران تعیین می‌کنند. اگر زنی را در نظر بگیرم که دقیقاً توانایی یکسانی در دو دسته مختلف دارد – کلامی و ریاضی – فقط این کلیشه که مردان در ریاضی بهتر هستند؛ باور او را مبنی بر اینکه توانایی خودش در ریاضی کمتر است شکل می‌دهد.

کافمن معتقد است کلیشه‌ها چنان در ذهن ما نقش می‌بندند که متقاعد کردن افراد به استعدادشان در زمینه‌هایی که ذهن‌شان گرفتار کلیشه‌هاست، سخت‌تر می‌شود.

کلیشه‌های جنسیتی بر زنان باعث می‌شود اعتمادبه‌نفس زنان کاهش یابد و حتی ناخواسته اعتقاداتی درباره خودشان داشته باشند که اصلا درست نیست!

چگونه می‌توان با وجود کلیشه‌های جنسیتی شرایط بهتری را متصور بود؟

اگر ساختارهای اجتماعی و کاری را  که نه فقط در ایران بلکه کم و بیش در خیلی از کشورها، هنوز برای درخشش مردان مهیاتر است را کنار بگذاریم، بخشی از ماجرا مربوط به تفکرات درونی شده در خود زنان است. از خود زنان چه کار برمی‌آید؟ اینکه یاد بگیریم  چطور اول فضای زندگی شخصی خودمان را از کلیشه‌ها پاکسازی کنیم؛ بعد فضای رابطه با شریک عاطفی و اگر تصمیم به مادر شدن داشتیم، در تربیت نسل بعد حواس‌مان به این کلیشه‌ها باشد.

برای این قدم‌ها لازم است خودانگاره ما در هنگام پذیرش نقش‌های اجتماعی تحت تاثیر کلیشه‌ها نباشد؛ این موضوع خیلی حساس است. اگر باور عمومی بر ضعف زن در برخی عرصه‌هاست، تنها چیزی که این باور را تغییر می‌دهد، خودباوری و شایستگی خود زنان، آن هم در عمل است؛ در واقع  این کارزار همیشگی زنان برای شکل دادن به هویت انسانی‌شان در فضاهایی جنسیت‌زده است؛ اینکه خودشان را باور داشته باشند و اجازه ندهند باورهای اشتباه تصویر ذهنی آن‌ها از توانمندی خودشان را متاثر کند.

بیشتر بخوانیم: مهارت خودابرازگری چیست و چرا به آن نیاز داریم؟

در واقع ما می‌توانیم روی آن بخشی از ماجرا تمرکز کنیم که تحت کنترل خود ماست؛ یعنی ذهنیت و نگرش خودمان. آن هم نه به عنوان قربانی، بلکه به عنوان انسانی که در زندگی خودش استقلال و عمل‌گرایی در راستای برابری را هدف قرار داده.

تغییر نگرش هر یک از ما می‌تواند بسیار به از بین رفتن کلیشه‌های جنسیتی کمک کند؛ اما این هم کلیشه‌ای خواهد بود اگر کلیشه‌های جنسیتی را فقط مربوط به زنان بدانیم؛ پس ما به زنان و مردانی آگاه نیاز داریم. چون در وضعیت نابرابر همه ضرر می‌کنند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.