ذهن متعادل

۶استراتژی برای تعادل ذهن، در شرایط نامتعادل بیرونی

تعادل ذهن چیست؟ نمی‌توانیم از خودمان انتظار داشته باشیم که به شرایط غیرطبیعی واکنش طبیعی نشان دهیم. فارغ از تمام ناملایماتی که ممکن است در زندگی شخصی تجربه کنیم، گاهی شرایط بیرونی به سمتی می‌رود که آشفتگی و اضطراب را به ما تحمیل می‌کند.

 هرچقدر ترومای جمعی که در حال تجربه‌اش باشیم سخت‌تر باشد، خطر اینکه درد و اضطراب ذهن و روان ما را  از تعادل خارج کند بیشتر می‌شود.

تجربه احساسات متناقض و دردناکی که برای آن آمادگی نداشته‌ایم، خیلی ساده ممکن است ما را از پا دربیاورد و افسرده‌مان کند؛ آن هم در شرایطی که منفعل و افسرده شدن‌مان به نفع هیچ کس نیست.

این ترومای جمعی گاهی یک حادثه طبیعی است، گاهی یک اپیدمی و گاهی تبعات یک جنبش اجتماعی که می‌تواند نمایش روزمره خشونت را جلوی چشم‌مان بگذارد.

اما چند راه وجود دارد که در این شرایط بتوانیم از خود، خانواده و اطرافیان‌مان حمایت و مراقبت کنیم.

۱-حفظ امید؛ راهی برای تعادل ذهن

ذهن متعادل بسیار مهم است. امید کلید مقاومت در مقابل سختی‌ها و تاب آوری است. تاب آوری یعنی توانایی بازگشت سریع به نقطه تعادل پس از تجارب نامطلوب. چیزی که این توانایی بازگشت را می‌دهد همان امیدی است که باید به هر قیمتی از آن محافظت کنیم.

افراد تاب‌آور احساسات دردناک را نادیده نمی‌گیرند و  سرکوب نمی‌کنند. آن‌ها در عین اینکه احساسات تلخ را تجربه می‌کنند، امید خود را حفظ می‌کنند.

تحقیقات نشان می‌دهد امید، احساس درماندگی و استرس را کاهش می‌دهد و کیفیت زندگی ما را بهبود می‌بخشد. نهایتا به ما قدرت گذر کردن و ادامه دادن می‌دهد. اگر از دستش بدهیم  هیچ راهکار دیگری به دردمان نمی‌خورد برای اینکه تعادل نسبی ذهن و روان‌مان را برگردانیم.

پس هرچقدر کوچک و کم سو، در عمق تاریکی دنیایی که اطرافمان را احاطه کرده، روزنه امیدی پیدا کرده و حفظش کنیم.

۲-آگاهی از خود و احساساتمان

تعادل ذهن

با دیگران در مورد حال و روزمان صحبت کنیم؛ با دوستان قابل اعتمادی که می‌دانیم آن‌ها هم احتمالا درحال تجربه احساساتی مشابه ما هستند. درد کشیدن سخت است اما تنهایی درد کشیدن از آن هم سخت‌تر.

گفت و گو نه تنها باعث می‌شود متوجه شویم در تجربیات تلخ‌مان تنها نیستیم، بلکه به ما کمک می‌کند احساسات خود را درک کنیم و بپذیریم.

شناسایی احساساتی مثل خشم، حس گناه، اضطراب، ترس یا ناامیدی که در درون‌مان جریان دارد، به ما کمک می‌کند تا با آن‌ها کنار بیایم و در پی سرکوب یا نادیده گرفتن‌شان نباشیم.

صحبت با یک درمانگر قابل اعتماد هم در این شرایط کمک بزرگی خواهد بود.

همچنین تمرین‌های‌ ذهن آگاهی هم نه تنها آگاهی ما از افکار و احساسات‌مان را افزایش می‌دهد، بلکه فواید روانی، جسمی و ذهنی زیادی برای مجهز کردن ما در برابر شرایط سخت دارد.

۳- برای تعادل ذهن تصویر بزرگ تر را ببینیم

تفکر داشتن تصویر بزرگ (‌Big picture) در روانشناسی به معنای گسترش دیدگاه ما نسبت به یک موضوع  است؛ یعنی نگاه کردن به کلیت یک اتفاق در تمام زمینه‌ها‌ در هر موقعیتی.

وقتی یک بحران یا ترومای جمعی رخ می‌دهد، ما به عنوان یک عضوی از آن جامعه‌ داریم درد می‌کشیم. آنقدر خودمان جزوی از فرآیند درد کشیدن هستیم که سخت است ذهن‌مان را از کل ماجرا جدا کرده و تصویر کلی‌تری را ببینیم.

این در مورد بحران‌های شخصی هم صدق می‌کند. فاصله گیری ذهن از درد کار راحتی نیست. اما این می‌تواند یک تمرین باشد.

 به عنوان یک ناظر دوم به موقعیتی که خودمان هم جزوی از آن هستیم نگاه کنیم. هم مکانی و هم زمانی از آن فاصله بگیریم. به زنجیره ارتباط اتفاقات گذشته با آنچه امروز در حال رخ دادن است نگاه کنیم. ببینیم که احتمالا این زنجیره اتفاقات در آینده هم ادامه خواهد داشت. پس زمان حال سخت و دردناک ما، ادامه گذشته و شروع‌کننده آینده‌ای است.

۴-برای تعادل ذهن؛ مراقب بدن‌مان باشیم

وقتی استرس داریم یا افسرد‌ه‌ایم، فراموش کردن بدن‌مان راحت‌ترین کار است. مقالات زیادی در گوشه و کنار نت در مورد خودمراقبتی پیدا خواهید کرد. اما اینجا یک چک لیست کوتاه جهت یادآوری می‌گذاریم.

۱.خواب: مهم است که مطمئن شویم خواب کافی داریم؛ برای بیشتر بزرگسالان ۷ ساعت و نیم مناسب است.  واقعیت این است که دنیا بعد از یک خواب خوب شبانه جای بهتری به نظر می‌رسد. علم هم همین موضوع را تایید می‌کند.

۲. آب: نوشیدن آب کافی بدن ما را هیدراته نگه می‌دارد و تمایل به پرخوری عصبی را کاهش می‌دهد. هیدراته نگه داشتن مغز برای گرفتن بهترین تصمیم‌ها لازم است.

۳.تغذیه: به ویژه زمانی که تمایل به خوردن غذاهای پر از قند یا چربی داریم حواس‌مان به خودمان باشد. خوردن متعادل باعث می‌شود بدن ما در بهترین حالت خود عمل کند.

۴.وضعیت بدنی خوب: وقتی استرس و افسردگی داریم، تمایل داریم به جلو خم شویم و جریان آزاد اکسیژن را مسدود کنیم. حواسمان به شانه‌های افتاده و حالت قوز کرده باشد. با تغییر این حالت بدن، متوجه تاثیر آن خواهیم شد.

۵.آرامش بخشی به بدن: کارهای بدنی که مفید هستند اغلب بر روی تنفس، آگاهی از بدن و ذهن‌آگاهی تمرکز می‌کنند؛ این کارها سیستم عصبی خودمختار را آرام کرده و التیام تروما در بدن را تسهیل می‌کنند. یوگا، ماساژ و تایچی فعالیت‌های مناسبی برای بدنی مچاله شده از ترومای روحی هستند.

۵-انعطاف‌پذیری خود را پرورش دهیم

تمرینات تعادلی

۱.اصالت را تمرین کنیم: توانایی شناختن و بیان احساسات خود بخش مهمی از پرورش انعطاف‌پذیری ما است. همانطور که اشاره کردیم گفتگو با یک دوست که از نظر احساسی فرد امنی برای ماست،  پیوستن به یک گروه پشتیبانی، نوشتن روزانه احساسات و یا ملاقات با یک درمانگر مورد اعتماد همه راه‌هایی برای شناخت و پذیرش خودمان است.با این کار  خود واقعی‌مان را پرورش داده و به آنچه که هستیم و تجربه می‌کنیم اعتبار می‌دهیم.

۲.شکرگزاری را تمرین کنیم: اگرچه بعد از یک فاجعه یا رویداد آسیب‌زا جنبه‌های دردناک زیادی از زندگی وجود دارد، اما  هنوز مواردی وجود دارد که ما می‌توانیم بابت آن‌ها شاکر باشیم؛ قدردان بودن بابت داشته‌ها، به طور غیرمستقیم عزت نفس ما را هم تقویت می‌کند، که در انعطاف‌پذیری مهم است.

۳.شوخ طبعی را تمرین کنیم: خنده، راهی عالی برای تحمل چیزهای دشوار زندگی است. چگونه باید متوجه شویم که از طنز به درستی استفاده می‌کنیم؟ یک قانون سرانگشتی ساده این است که از خود بپرسیم آیا از طنز برای پنهان کردن درد خود استفاده می‌کنیم یا از آن استفاده می‌کنیم تا  با دردمان کنار بیاییم؟

۶-کار اجتماعی داوطلبانه انجام دهیم

اتفاقات تلخ زیادی در جامعه می‌افتد که در مورد آن‌ها کاری از دست ما برنمی‌آید. اما هرکدام از ما یک دایره تاثیرگذاری اجتماعی هرچند کوچک می‌توانیم داشته باشیم که مسئولیت اجتماعی ما در زندگی فردی است.

این کار را با توجه به منابع مالی و زمانی خودمان می‌توانیم انتخاب کنیم. از کمک مالی به خیریه تا آموزش رایگان به کودکان بی‌بضاعت. حتی کارهای کوچکی مثل پخت غذا برای همسایه یا یک دوست.

کمک به دیگران گاهی حتی یک احوالپرسی یا لبخند ساده است. تمرکز روی نیازهای دیگران یا بهتر کردن حال و شرایط کسی دیگر، معنایی به زندگی ما می‌آورد که در شرایط دشوار نجات‌دهنده است.

سخن آخر در مورد تاب‌آوری در ترومای جمعی

ما مجبور نیستیم به تنهایی با ترومای جمعی کنار بیاییم؛ حفظ پیوند با دیگران مهم است؛ حفظ «ارتباط» با افراد امن زندگی‌مان مثل یک طناب نجات‌دهنده در روزهای سخت است. همین امروز با یک درمانگر یا یک دوست تماس بگیریم. زندگی ما منعکس‌کننده روابطی است که ایجاد می‌کنیم و داشتن شبکه آدم‌های امن از آنچه فکرش را می‌کنیم مهم‌تر و تاثیرگذارتر است.

برای تالیف این مقاله از منابع زیر بهره برده‌ایم:

www.choosingtherapy.com

www.newportacademy.com

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.