خشم از سوگ

انواع خشونت؛ چند نگاه زیرچشمی

یکی از مهم‌ترین مسائل هر جامعه‌ای، مقوله خشونت است. انواع خشونت کدام است؟ این امر یک پدیده جهانی است که هر سال منجر به مرگ بیش از ۱.۶ میلیون نفر می‌شود و آن را به یکی از علل اصلی مرگ و میر در سراسر جهان تبدیل می کند.

تا به حال به این مقوله فکر کردید؟ اینکه چرا ایجاد می‌شود؟ منشا آن‌ چیست؟ و آیا خشونت لزوما امری منفی است؟ بگذارید با یک آمار هولناک در زمینه “خشونت علیه زنان” شروع کنیم.

سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۳ با بررسی بیش از ۸۰ کشور به این نتیجه رسید که یک سوم زنان خشونت فیزیکی و یا جنسی را توسط شریک عاطفی خود و یا یک فرد غریبه تجربه کردند!

اما به جای آن‌که این‌بار به خشونت‌های عیان علیه زنان بپردازیم اجازه دهید ببینیم خشونت به‌ طور کلی چیست و منشا آن چه می‌تواند باشد؟

خشونت چیست؟

خشونت مقوله بسیار پیچیده‌ای است و تعریف واحدی برای آن وجود ندارد. تعریف خشونت بسته به فرهنگ، تاریخ و مبانی هویتی و اعتقادی یک جامعه می‌تواند متفاوت باشد. اما سازمان بهداشت جهانی خشونت را این گونه تعریف می‌کند: استفاده عمدی از زور یا قدرت فیزیکی، تهدید شده یا واقعی، علیه خود، شخص دیگر، یا علیه یک گروه یا جامعه، که منجر به جراحت، مرگ، آسیب روانی، توسعه نادرست یا محرومیت می‌شود.

براساس این تعریف با توجه به شرایط امروز جامعه آن‌چه بیش از پیش توجه‌مان را جلب می‌کند، اثرات جمعی خشونت و واکاوی آن فراتر از نمودهای فیزیکی بر آسیب‌های روانی است.

بروز خشونت می‌تواند دلایل متعددی از جمله: ناعدالتی، عدم همدلی، نبود سلامت اجتماعی، میل به قدرت، ناامیدی، تمایل به خصمانه دیدن کنش‌های دیگران زمانی که اینگونه نیستند، دوران کودکی تنش‌زا، مصرف مخدرها یا نوشیدن زیاد از حد الکل و یا حتی عواملی پیش‌پاافتاده چون گرما و ازدحام بیش از حد داشته باشد.

انواع خشونت

اما انواع خشونت کدام است؟ در زیر به انواع خشونتی که سازمان بهداشت جهانی آن‌ها را معرفی کرده است می‌پردازیم.

۱-خشونت به خود

به اعمال خشونت آمیزی اطلاق می‌شود که فرد به خود تحمیل می‌کند و شامل خودآزاری (مانند خودزنی) و رفتار خودکشی (از جمله افکار خودکشی، و همچنین اقدام به خودکشی یا خودکشی کامل) می‌شود.

۲- خشونت میان‌فردی

خشونتی که فرد یا گروه کوچکی از افراد به دیگران اعمال می‌کنند. خود این نوع خشونت به دو نوع است:

نوع اول: خشونت خانوادگی یا شریک عاطفی

خشونت عمدتاً بین اعضای خانواده و شرکای عاطفی، معمولاً، هرچند نه منحصراً، در خانه رخ می‌دهد. این امر شامل اشکال خشونت مانند کودک آزاری، خشونت نسبت به شریک عاطفی و سوءاستفاده از سالمندان است. در این نوع از خشونت زنان بسیار تحت تاثیر قرار می‌گیرند و مورد تعدی.

حدود ۳۰٪  از زنان جهان توسط شریک عاطفی خود مورد خشونت فیزیکی و یا جنسی قرار گرفته‌اند. طبق گزارشات دقیق، خشونت شریک عاطفی در کشورهای پردرآمد ۲۳.۲٪، در مناطق شرقی اقیانوس آرام حدود ۲۴.۶٪، در ناحیه غربی مدیترانه ۳۷٪ و مناطق جنوب شرقی آسیا ۳۷.۷٪ از جمعیت زنان را در بر می‌گیرد.

نوع دوم: خشونت اجتماعی

خشونتی که میان  افرادی رخ می‌دهد که با هم در ارتباط مشخصی نیستند و ممکن است یکدیگر را بشناسند یا نشناسند؛ خشونت اجتماعی معمولا در خارج از خانه اتفاق می‌افتد. این نوع از خشونت شامل خشونت خیابانی، اعمال خشونت‌آمیز اتفاقی، تجاوز جنسی توسط غریبه‌ها، و خشونت در محیط‌های نهادی مانند مدارس، محل کار، زندان‌ها و خانه‌های سالمندان است.

بیش‌تر بخوانیم: حق شهروندی زنان؛ فریادی در امتداد تاریخ

۳- خشونت جمعی

خشونت دسته جمعی را می‌توان به عنوان استفاده ابزاری از خشونت توسط افرادی تعریف کرد که خود را به عنوان اعضای یک گروه می‌شناسند. این نوع خشونت علیه گروه یا مجموعه‌ای از افراد دیگر، به منظور دستیابی به اهداف سیاسی، اقتصادی یا اهداف اجتماعی اتفاق می‌افتد.

خشونت جمعی می‌تواند به اشکال مختلفی مانند نسل‌کشی، سرکوب، تروریسم و ​​جنایات خشونت‌آمیز سازمان یافته ظاهر شود.

نکته قابل توجه در خشونت‌های جمعی، ترومای جمعی و آسیب‌های روانی مشترک بین اعضای یک جامعه است که در مطلب “ترومای جمعی معناهای جدید خلق می‌کند.” بیشتر به آن پرداختیم.

دلایل اجتماعی بروز انواع خشونت

سطوح بالای خشونت و جنایت در مناطقی مانند جنوب آفریقا و خاورمیانه اغلب نشان از چالش‌های اساسی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مانند نابرابری اجتماعی، رشد سریع شهرنشینی، فقر، بیکاری و استبداد سیاسی است که عموما هر کدام پیشینه‌ای تاریخی دارند.

اثرات نامطلوب خشونت بر یک کشور نه تنها برای شهروندان آن، بلکه برای رفاه جامعه و کشور به عنوان یک کل مضر است.

در بسیاری از کشورها، تأثیر خشونت به طور مستقیم و قابل توجهی رشد اقتصادی را کاهش داده و مانعی در کاهش فقر ایجاد می‌کند، همچنین خشونت باعث آسیب‌های روحی و جسمی عمیق می‌شود و کیفیت زندگی را برای همه جامعه کاهش می‌دهد.

بیش‌تر بخوانیم: چگونه حمله عصبی را متوقف کنیم؟

خشونت پنهان اجتماعی

اما نمی‌توان تنها خشونت را منوط به خشونت‌های عریان مانند نزاع خیابانی، قتل و تجاوز دانست. گاهی اوقات خشونت شکل سیستماتیک به‌خود می‌گیرد. اما منظور از خشونت سیستماتیک چیست؟

خشونت سیستماتیک؛ پنهان اما تاثیرگذار

همه ما فکر می‌کنیم که خشونت تنها  آسیب‌رسانی مستقیم فیزیکی یا روانی به خود یا دیگری است. خب این تا حدودی درست است اما همه واقعیت نیست! تا به حال به خشونت سازمان‌یافته فکر کردید؟ منظور ما را اشتباه متوجه نشوید! منظور از سازمان یافته فقط کارتل‌های بزرگ مواد مخدر نیست.

 خیلی از اوقات قوانین تبعیض‌آمیز مولد خشونت در یک جامعه هستند. یا حتی صریح‌تر، خود، نوعی خشونت پنهان هستند.

مثلا نظام آپارتاید یا تبعیض جنسیتی در آفریقای جنوبی یا آمریکای ابتدای قرن بیستم. نیاز نیست به قرن بیستم سرک بکشیم. طالبان در افغانستان که به تازگی حکم به عدم تحصیل دختران داده است خود خشونت آشکار علیه دیگری یا نیمی از جامعه است و تبعیض را گسترش می‌دهد.

خشونت سیستماتیک زمانی وجود دارد که گروه‌ها، طبقات، جنسیت‌ها یا ملیت‌ها دسترسی ممتازی به کالاها، منابع و فرصت‌ها نسبت به دیگران داشته باشند، زمانی که این رانت نابرابر در سیستم‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی حاکم بر زندگی‌شان تعبیه می‌شود، خشونت سیستماتیک بروز و ظهور می‌یابد.

پس بی‌راه نیست که کمی تامل کنیم و به “خشونت‌های اقتصادی” روا شده به یک جامعه به عنوان یک شاخه مهم از دسته خشونت‌های جمعی، به عنوان یک واقعیت نگاهی بی‌اندازیم.

چه باید کرد؟؛ راهکارهایی برای مقابله با انواع خشونت

در مواجهه با خیلی از موقعیت‌های فردی و اجتماعی، خشم یک واکنش انسانی است و لزوما معنایی مساوی با بیماری‌های روان ندارد اما غیرقابل انکار است که خشونت در هر سطحی که باشد می‌تواند منجر به هزینه‌‌های غیرقابل جبران برای خود و دیگری شود.

مثلا با مروری بر تاریخ و نگاه به جنبش‌های اجتماعی که برای به‌دست آوردن حقی مشخص تلاش می‌کردند یا تلاش برای حذف موانع تبعیض‌آمیز را داشتند، هرچند که در گذر زمان نتایج مثبت به دست آورده باشند اما همواره در دل خود مولد خشونت‌های آشکار و نهان نیز بودند.

حال این‌که این خشم و خشونت در اخلاقیات مثبت یا منفی تلقی می‌شود بحثی طولانی می‌طلبد که از حوصله این مطلب فراتر است اما آن‌چه هدف ما از مطرح کردن این موضوع بودن است، لحظه‌ای ایستادن و نگاه به خود و کردارمان است. مهارت‌های رفتاری مانند تحمل پریشانی، تنظیم هیجانات تا حد زیادی می‌تواند در شناسایی و شیوه‌های مقابله سالم موثر باشد.

آیا خود ما هم مولد خشونت هستیم؟

اگر دنیا نابه‌سامان است ما برای ایستادن بر پایه ارزش‌های خود چه می‌توانیم انجام دهیم؟

مبانی مبارزه خشونت پرهیز
تسلی در ترومای جمعی
کتاب مبانی مبارزه خشونت پرهیز، نوشته مایکل نیگلر با ترجمه فرهاد میثمی

برای جلوگیری از خشونت می‌توان به یادگیری مهارت‌های خود مدیریتی و تاب‌آوری روی آورد. خیلی از اوقات خشم ما ناشی از شنیده نشدن صدای‌مان است، حال چه فردی صدای ما را نشنیده باشد و چه قدرتی بالاتر در ابعاد اجتماع؛ پس باید سخن بگوییم، با صدایی رسا، این صدا می‌تواند در یک گروه حمایتی از اطرافیان‌مان شنیده شود، می‌تواند در دنیای دیجیتال گفته شود و یا جنسی از جنبش‌های مدنی را به خود بگیرد.

مهارت خودابرازگری نیز در ابراز صحیح احساسات موثر و مفید است. اما فراموش نکنیم در ابعاد کلان آن‌چه راه‌گشاست ابتدا تغییر و ایجاد آگاهی در خود و سپس در ابعاد اجتماع است. آنچه همواره پیشنهاد ما بوده و هست در همه شرایط کمک گرفتن از یک متخصص سلامت روان برای داشتن ذهنی آرام و آگاه است.

از این منبع برای نوشتن مقاله استفاده کردیم.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.