جنگ و فشار پنهان بر مراقبان: وقتی ستون‌های سلامت خم می‌شوند

چطور کادر درمان، روان‌شناسان و مددکاران در بحران‌های جنگی با «فرسودگی ثانویه» دست و پنجه نرم می‌کنند و چه می‌توان از تجربه‌های جهانی آموخت؟

در هر جنگ، تصاویر میدان نبرد و آوارگی زودتر از هر چیز دیگر به چشم می‌آید. اما جبهه‌ای وجود دارد که کمتر دیده می‌شود: بیمارستان‌ها، کلینیک‌ها، مراکز مددکاری و اتاق‌های مشاوره. در این فضاها، مراقبان از پزشک و پرستار گرفته تا روان‌درمانگر و مددکار اجتماعی، با موجی بی‌پایان از رنج دیگران مواجه‌اند. این مواجهه روزانه، بدون فرصت واقعی برای ترمیم خود، زمینۀ یک آسیب پنهان را فراهم می‌کند: فرسودگی ثانویه  (Secondary Traumatic Stress)

فرسودگی ثانویه؛ فشار از مسیر تجربه دیگران

فرسودگی ثانویه زمانی رخ می‌دهد که فرد، نه به خاطر تجربه مستقیم حادثه، بلکه به واسطه شنیدن یا دیدن مکرر داستان‌ها و علائم تراومای دیگران، دچار نشانه‌هایی شبیه اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)  می‌شود. پژوهش‌ها نشان می‌دهد در میان پرستاران اورژانس، شیوع این پدیده به طور میانگین به ۶۵٪ می‌رسد، در آسیا تا ۷۴٪، در آمریکای شمالی ۵۹٪ و در اروپا ۵۳٪. در میان درمانگران سلامت روان نیز، بین ۱۹٪ تا ۷۰٪ از فعالان، آن را تجربه کرده‌اند.

علائم این وضعیت شامل بی‌خوابی، اضطراب، کاهش تمرکز، افت انگیزه، و گاهی انزواست. آنچه جنگ را متمایز می‌کند، شدت و تداوم این محرک‌ها و نبود فضای امن برای بازسازی روانی مراقبان است.

تجربه‌های بین‌المللی؛ آنچه دیگران آموخته‌اند

بررسی تجربه‌های کشورهای درگیر جنگ، الگوهای روشنی ارائه می‌دهد.

غزه: درمانگران و پزشکان، در کلینیک‌های موقت، با حجم بالای بیماران دچار تروما کار کردند. آنها گزارش داده‌اند که در کنار درمان بیماران، خودشان نیز نشانه‌های STS را تجربه کرده‌اند.

تیگرای، اتیوپی: کادر درمان در بیمارستان‌های محاصره‌شده با کمبود منابع و خطرات امنیتی، احساس کردند که حتی در ذهن خود نیز «جایی امن» ندارند.

این مثال‌ها نشان می‌دهد که بدون مداخلات هدفمند، فرسودگی ثانویه نه یک احتمال، بلکه یک نتیجه حتمی است.

سازوکارهای مقابله و پیشگیری

در پاسخ به این فشارها، مجموعه‌ای از راهکارها در سطح بین‌المللی به کار گرفته شده است:

آموزش پیشگیرانه: برنامه‌های Critical Incident Stress Management  (CISM)، پیش از مواجهه با بحران، مهارت‌های شناسایی و مدیریت فشار روانی را آموزش می‌دهند.

مراقبت مبتنی بر تروما:  (Trauma-Informed Care)  ایجاد محیط کاری که بر امنیت، شفافیت، توانمندسازی و حمایت متقابل تأکید دارد.

حمایت همتا: (Peer Support) گروه‌هایی که اعضای آن تجربه مشابه دارند و با شنیدن و همراهی، فشار روانی را کاهش می‌دهند.

تمرینات ذهن‌آگاهی و خودمراقبتی: برای کاهش استرس مزمن و بازگرداندن تمرکز به لحظه حال.

خدمات از راه دور:  (Telehealth)  در شرایط محدودیت فیزیکی، ارائه پشتیبانی روانی و پزشکی از راه دور به مراقبان.

جایگاه روایت در آگاهی‌بخشی؛ «آن دوازده روز»

یکی از نمونه‌های بومی در ثبت و بازتاب این فشار روانی، پادکست «آن دوازده روز» است که از دل سلامتپاد شکل گرفت. در یکی از اپیزودهای این مجموعه، روایت پزشکان، پرستاران، روان‌شناسان و مددکارانی ثبت شده که در بحبوحه بحران، علاوه بر مراقبت از دیگران، با فرسودگی شخصی خود نیز دست به گریبان بودند.

این اپیزود با استفاده از روایت مستقیم و بی‌واسطه، به شنونده نشان می‌دهد که پشت هر عملکرد حرفه‌ای، انسانی وجود دارد که ممکن است خودش هم نیاز به کمک داشته باشد. چنین روایت‌هایی می‌توانند درک عمومی از ضرورت «مراقبت از مراقبان» را تقویت کنند و به سیاست‌گذاری بهتر منجر شوند.

چرا باید مراقبِ مراقبان بود؟

فرسودگی ثانویه تنها یک مشکل فردی نیست؛ پیامدهای آن بر کیفیت مراقبت، نرخ خطا، و پایداری سیستم سلامت اثر مستقیم دارد. کادر درمان و مراقبان فرسوده، نه‌تنها عملکرد پایین‌تری دارند، بلکه خود در معرض آسیب‌های بلندمدت روانی و حتی خروج از حرفه قرار می‌گیرند. در بحران‌های جنگی، این امر می‌تواند به فروپاشی بخشی از ظرفیت پاسخ‌گویی سلامت منجر شود.

پیشنهادهایی برای ایران

برای کاهش خطر فرسودگی ثانویه در مراقبان، می‌توان اقدامات زیر را در سطح ملی و سازمانی اجرا کرد:

  • ایجاد شبکه‌های حمایت همتا در بیمارستان‌ها و مراکز بحران.
  • برگزاری آموزش‌های پیشگیرانه پیش از اعزام به مناطق بحرانی.
  • طراحی شیفت‌های کوتاه‌تر و استراحت‌گاه‌های امن برای کادر درمان.
  • راه‌اندازی سامانه مشاوره روانی آنلاین ویژه مراقبان.
  • گنجاندن آموزش مدیریت فرسودگی ثانویه در برنامه‌های دانشگاهی رشته‌های مرتبط.

درک و مدیریت فرسودگی ثانویه، بخشی جدایی‌ناپذیر از آمادگی و تاب‌آوری نظام سلامت در شرایط جنگ و بحران است. تجربه‌های جهانی و نمونه‌های بومی مانند پادکست «آن دوازده روز» نشان می‌دهند که مراقبان، در کنار نقش حیاتی‌شان برای دیگران، خود نیز نیازمند حمایت ساختاری، روانی و اجتماعی‌اند.

جنگ، هرجا که باشد، بر ذهن و جان کسانی اثر می‌گذارد که بار آن را به دوش می‌کشند و اگر این ستون‌ها فرو بریزند، سازه سلامت کل جامعه بی‌ثبات می‌شود.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.