از دل ویرانی، مهربانی بسازیم: راه‌های پرورش همدلی در دل بحران

در دل هر بحران، کودکی نشسته است که جهان را با چشم‌هایی تازه نگاه می‌کند. کودکانی که در میانه جنگ، بحران‌های اجتماعی، تروماهای جمعی و ناپایداری اقتصادی رشد می‌کنند، نه‌تنها وارثان رنج، بلکه حاملان امکان تغییرند. وظیفه ما چیست؟
اگر می‌خواهیم جامعه‌ای انسانی‌تر، تاب‌آورتر و همدلانه‌تر داشته باشیم، باید از همین امروز، از همین خانه‌ها، بذر «همدلی اجتماعی» را در دل کودکان بکاریم.

این گزارش، تلاشی است برای همراهی با خانواده‌هایی که در ایران امروز، با وجود تنگناها، دغدغه تربیت انسانی متعهد و همدل دارند. با نگاهی به علم روان‌شناسی رشد، جامعه‌شناسی تربیتی و نظریه‌های آموزش تاب‌آوری، مسیرهایی عملی و امیدبخش برای پرورش همدلی در کودکان ترسیم می‌کنیم.

۱. تربیت اجتماعی در جامعه‌ی بحران‌زده: چرا همدلی ضروری‌تر از همیشه است؟

در جامعه‌ای که با ناپایداری‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دست‌وپنجه نرم می‌کند، همدلی اجتماعی یک «فضیلت لوکس» نیست؛ یک ضرورت زیربنایی است.
کودکان در بحران، بیش از هر زمان دیگر در معرض دوگانه‌هایی هستند: یا به سمت ترس، بی‌اعتمادی، خشونت و فردگراییِ دفاعی رانده می‌شوند؛ یا می‌آموزند که در میان درد، به انسان‌ها نزدیک‌تر شوند.

مطالعات Felitti et al. (1998) در پروژه معروف ACE (تجارب نامطلوب کودکی) نشان می‌دهد که کودکانی که در محیط‌های پرتنش بزرگ می‌شوند، در صورت نبود حمایت عاطفی و روابط ایمن، در آینده بیشتر در معرض اختلالات روانی، کاهش همدلی و رفتارهای پرخطر قرار دارند.

جامعه‌ای که آینده‌اش را از دل کودکان بحران‌زده می‌سازد، اگر اکنون به تربیت اجتماعی آن‌ها نپردازد، فردایی پر از خشونتِ بی‌هویت خواهد داشت.
در مقابل، اگر خانواده‌ها بتوانند «محیط‌های کوچک همدلی» خلق کنند، کودکانی می‌پرورند که در دل ویرانی، ترمیم‌گر خواهند بود.

مراقبت از کودکان؛ چگونه از کودکان در هنگام بحران حمایت کنیم

۲. آموزش تاب‌آوری از کودکی: همدلی یعنی ایستادن کنار خود و دیگران

تاب‌آوری (Resilience) یکی از کلیدی‌ترین مفاهیم روان‌شناسی رشد در دهه‌های اخیر است. اما برخلاف تصور رایج، تاب‌آوری به‌معنای «قوی‌بودن» یا «بی‌احساس شدن» نیست؛ بلکه توانایی بازگشت از آسیب، معنا دادن به تجربه‌ها و حفظ پیوند با دیگران است.

کودکی که همدلی را می‌آموزد، درواقع در حال تمرین تاب‌آوری است. چون می‌آموزد:
 • احساسات خودش را بشناسد (خودآگاهی هیجانی)
 • احساسات دیگران را درک کند (همدلی شناختی و عاطفی)
 • واکنش‌هایی متناسب، مهربانانه و غیرخشونت‌آمیز نشان دهد (تنظیم هیجانی)

نویسندگان برجسته‌ای مانند Daniel Siegel و Tina Payne Bryson در کتاب‌هایی همچون The Whole-Brain Child بر این نکته تأکید دارند که تربیت مبتنی بر همدلی، نه‌تنها مغز کودکان را برای رشد بهتر آماده می‌کند، بلکه مسیر شکل‌گیری ذهنی یک شهروند مسئول و تاب‌آور را می‌سازد.

راهکارهای کاربردی برای آموزش تاب‌آوری از طریق همدلی:

روایت‌سازی با کودک: درباره اخبار ناراحت‌کننده با زبان ساده با کودک حرف بزنید و او را به درک موقعیت دیگران دعوت کنید.
 • قصه‌هایی از مهربانی و ترمیم: قصه‌هایی انتخاب کنید که در آن، شخصیت‌ها از دل بحران، با همدلی عبور می‌کنند.
 • تمرین‌های ساده‌ی ذهن‌آگاهی: تنفس آگاهانه، اسم‌گذاری احساسات و سکوت‌های کوتاه تمرینی برای خودتنظیمی است.
تو آرام که بمانی، جهان جان می‌گیرد

۳. نقش خانواده در شکل‌دادن آینده: کودک، شهروندی در حال شکل‌گیری

در فضای اجتماعی ایران امروز، خانواده شاید تنها نهاد قابل اتکایی است که هنوز می‌تواند نقش معناداری در تربیت نسل جدید ایفا کند.

اما در شرایطی که والدین خودشان درگیر اضطراب، ناامیدی، فشار اقتصادی یا سوگ اجتماعی هستند، چگونه می‌توانند همدلی را منتقل کنند؟

اولین قدم، پذیرش محدودیت‌های خود است. شما مجبور نیستید «والد بی‌نقص» باشید. کافی‌ست «والد حاضر» باشید. کسی که در کنار کودک بماند، حتی وقتی حالش خوب نیست. کسی که بپذیرد درد مشترک دارد، اما می‌خواهد از دل این درد، نوری برای نسل بعد بسازد.

چند توصیه عملی برای خانواده‌ها:
 • مدل‌سازی رفتاری: کودکان از رفتار شما بیشتر از کلمات‌تان یاد می‌گیرند. وقتی در سوپرمارکت با فروشنده بی‌احترامی می‌شود، اگر شما محترمانه برخورد کنید، کودکتان می‌بیند «چگونه می‌شود مهربان ماند».
 • فضای باز برای گفت‌وگو: اجازه دهید کودک درباره آنچه در اطرافش می‌بیند سؤال بپرسد. بدون سرزنش، با زبان ساده پاسخ دهید.
 • درگیر کردن کودک در رفتارهای مشارکتی: از کارهای خانه گرفته تا فعالیت‌های داوطلبانه ساده (مثل جمع‌آوری لباس برای نیازمندان)، به کودک اجازه مشارکت دهید.

۴. همدلی، مهارتی قابل یادگیری است نه یک ویژگی ذاتی

برخلاف تصور رایج، همدلی یک ویژگی ذاتی نیست که برخی کودکان داشته باشند و برخی نه.

پژوهش‌های علوم اعصاب اجتماعی (Social Neuroscience) از جمله آثار Tania Singer نشان داده‌اند که همدلی قابل آموزش است و با تمرین، ساختار مغز و رفتار کودک تغییر می‌کند.

این آموزش از سنین پایین ممکن است. حتی کودکان خردسال می‌توانند نشانه‌های هیجانی را تشخیص دهند، احساسات را اسم ببرند، و به دیگران پاسخ‌های همدلانه بدهند. کافی‌ست محیط مناسب، مدل رفتاری مثبت، و تمرین‌های مستمر وجود داشته باشد.

مسئولیتی جمعی، راهی از دل خانه‌ها

شاید ما نتوانیم تمام ساختارهای معیوب اجتماعی را تغییر دهیم. شاید در برابر بحران‌ها و جنگ‌ها احساس ناتوانی کنیم. اما آنچه در توان ماست، کوچک نیست: ساختن نسلی که در دل درد، از مهر و معنا سخن می‌گوید.

وقتی کودک امروز، در خانه‌ای رشد می‌کند که صداهای دیگران را می‌شنود، از خود عبور می‌کند، و توان درک رنج دیگری را دارد، فردای این سرزمین نه تکرارکننده زخم، که مرهم‌گذار آن خواهد بود.

از دل این تربیت اجتماعی در دل خانواده، جامعه‌ای نو متولد می‌شود؛ جامعه‌ای که تاب‌آور است، چون همدل است.

Red Heart

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.