وقتی زخم‌های دیده‌نشده، تصمیم‌هایمان را شکل می‌دهند

همه‌چیز از همان شب‌ها شروع شد. شب‌هایی که پنجره‌ها می‌لرزیدند، نوتیفیکیشن‌ها خبر از هشدارهای فوری می‌دادند، و مجبور بودیم در لحظاتی سخت برای زندگی‌مان تصمیماتی مثل ماندن یا رفتن ناگهانی بگیریم.

از آن روزها خیلی نگذشته، هنوز وقتی آسمان تاریک می‌شود، بعضی‌ها ناخودآگاه کوله نجات‌شان را چک می‌کنند. برخی دیگر، بی‌وقفه اخبار را رصد می‌کنند. و بعضی انگار در سکوت تصمیم‌های عجیب‌تری می‌گیرند: ترک ناگهانی کار، مهاجرت بی‌برنامه، قطع رابطه‌های سالم یا ورود به رابطه‌های پرآسیب.

چرا بعد از تروما، بعضی از ما به ریسک‌پذیری‌های ناسالم کشیده می‌شویم؟ و آیا راهی هست که تصمیم‌های بهتری بگیریم، بدون آنکه دوباره از ریشه بلرزیم؟

تروما ذهن ما را بازنویسی می‌کند

تروما روانی، به ویژه ناشی از جنگ و بحران‌های جمعی، فقط یک تجربه گذرا نیست؛ بلکه بازنویسی مسیرهای عصبی مغز است. مطالعات بر بازماندگان جنگ نشان داده‌اند که بخشی از مغز در این افراد بیش‌فعال می‌شود، یعنی تهدید را سریع‌تر و شدیدتر تشخیص می‌دهد، حتی وقتی خطری در کار نیست.

هم‌زمان، بخشی از مغز که تصمیم‌گیری منطقی را هدایت می‌کند، یعنی قشر پیش‌پیشانی، عملکرد ضعیف‌تری دارد. نتیجه؟ تصمیم‌های هیجانی، سریع، یا به اصطلاح عامیانه «از سر دل‌زدگی یا خستگی روانی».

خستگی روانی فرصت تفکر و تصمیم‌گیری را می‌گیرد

در روان‌شناسی، مفهومی به نام Mental Fatigue یا «خستگی روانی» وجود دارد؛ زمانی که مغز، به دلیل اضطراب مزمن، هشدارهای مکرر، و فقدان امید، از پردازش درست بازمی‌ماند.

این خستگی باعث می‌شود ما یا:

  • از هر تصمیمی در مورد آینده بترسیم و فلج شویم (رفتار اجتنابی)
  • یا در نقطه مقابل، تصمیم‌هایی سریع، پرخطر و بدون آینده‌نگری بگیریم (رفتار تکانشی و پرریسک)

در هر دو حالت،ممکن است ما از قدرت انتخاب آگاهانه و ریسک‌پذیری سالم محروم شویم.

ریسک‌پذیری چیست؟

ریسک‌پذیری یعنی تمایل به انجام رفتارهایی که نتیجه آن‌ها نامشخص است؛ ممکن است سود زیادی داشته باشند یا آسیب برسانند.

ریسک‌ها می‌توانند در زمینه‌های مختلفی باشند:

  • مالی (سرمایه‌گذاری ناگهانی)
  • اجتماعی (قطع روابط یا مهاجرت ناگهانی)
  • جسمی (شرکت در درگیری یا استفاده از مواد مخدر)
  • عاطفی (شروع یا پایان رابطه بدون فکر)

اما مهم است بین ریسک‌پذیری سالم و ریسک‌پذیری ناسالم تفاوت قائل شویم.

تروما چگونه الگوی ریسک‌پذیری ما را تغییر می‌دهد؟

پس از تروما، افراد ممکن است دچار یکی از این دو پاسخ شوند:

۱. اجتناب و فلج تصمیم‌گیری

افراد دچار واکنش اجتنابی، از هر تصمیم جدیدی می‌ترسند.
ممکن است ماه‌ها یا سال‌ها نتوانند تغییرات مثبت در زندگی‌شان ایجاد کنند؛ مثل شروع شغل جدید، ترک رابطه سمی یا حتی درمان روانی. دلیل این رفتار چیست؟
مغز می‌خواهد از «هر چیزی جدیدی که ممکن است شبیه خطر باشد» دوری کند. پس فرد در «وضعیت یخ‌زدگی» باقی می‌ماند.

۲. ریسک‌پذیری ناسالم

در سوی دیگر طیف، برخی افراد به شکل‌های مختلف به ریسک‌های هیجانی یا مخرب روی می‌آورند:

چرا؟ چون برخی افراد پس از تروما، دچار نوعی «بی‌ارزشی جان» یا «بی‌تفاوتی به پیامد» می‌شوند. نوعی حالت ذهنی که می‌گوید:
“دیگه چیزی برای از دست دادن ندارم.”

از تروما تا ریسک‌پذیری ناسالم: پیوندی که باید شناخت

اگر کسی پس از تروما تصمیم به مهاجرت بی‌برنامه می‌گیرد، وارد رابطه‌ای پُر تنش می‌شود یا بی‌پروا در تصمیم‌های مالی وارد می‌شود، این لزوماً ضعف شخصیت نیست. این می‌تواند استراتژی ناخودآگاه مغز برای گریز از حس بی‌معنایی و بی‌قدرتی باشد.

در روان‌درمانی اگزیستانسیالیستی، چنین واکنش‌هایی به عنوان تلاش فرد برای بازیابی کنترل، معنا یا هیجان از دست رفته در مواجهه با مرگ، بی‌عدالتی یا هرج‌ومرج درک می‌شود.

از منظر جامعه‌شناسی نیز در جوامع پسا‌تروما، نوعی “ریسک‌گرایی بی‌ثبات” شکل می‌گیرد. رفتاری که به دلیل کاهش اعتماد اجتماعی و بی‌ثباتی سیاسی/اقتصادی، تبدیل به هنجار می‌شود.

تمرین توقف و تأمل

در برابر هر تصمیم مهم، یک قانون ساده را به‌کار ببرید:
“۲۴ ساعت صبر کن.”
این تأخیر کوچک باعث فعال‌سازی دوباره قشر پیش‌پیشانی مغز می‌شود.

ریسک‌پذیری سالم در برابر ریسک‌پذیری ناسالم

در این نقطه شاید بپرسید: آیا اصلاً ریسک‌پذیری بد است؟ نه. اتفاقاً، رشد، خلاقیت و حتی التیام پس از تروما نیاز به ریسک‌پذیری سالم دارد.

اما چطور می‌توان بین این دو تمایز قائل شد؟

ویژگیریسک‌پذیری سالمریسک‌پذیری ناسالم
پشتوانهآگاهی، تحلیل، ارزش‌های فردیهیجان، ناامیدی، خشم
نتیجهرشد، یادگیری، بازسازیآسیب، پشیمانی، از دست دادن
مثالشروع درمان، تغییر شغل با بررسیمهاجرت فوری، قطع رابطه بدون فکر

ابزار خودمراقبتی در مقابل ریسک: ژورنال‌نویسی

یکی از ابزارهای ساده اما موثر برای بازگرداندن تعادل به تصمیم‌گیری پس از تروما، ژورنال‌نویسی است.

روش نوشتن ساده است:
۱. لیستی از تصمیم‌هایی که ذهن‌تان را مشغول کرده بنویسید.
۲. به هرکدام نمره بدهید:

  • شدت نیاز به انجام آن (۱ تا ۱۰)
  • شدت ترس یا اضطراب (۱ تا ۱۰)
  • سطح آمادگی شخصی برای انجامش (۱ تا ۱۰)

این تمرین، مغز شما را از مدار واکنشی به مدار تحلیلی بازمی‌گرداند؛ دقیقاً همان چیزی که تروما از شما گرفته است.

نقش درمان حرفه‌ای: چرا باید زودتر شروع کرد؟

اگر در تصمیم‌گیری‌های مهم زندگی احساس بی‌ثباتی، هیجان یا بی‌تفاوتی شدید دارید، مراجعه به روان‌درمانگر، قدمی نه از ضعف، بلکه از شجاعت است. در کنار آن، روانپزشکان می‌توانند در صورت نیاز، با تجویز دارو کمک کنند تا مغز برای درمان‌های روان‌شناختی آماده‌تر شود.

بین زخم و زندگی، راهی هست

تروما، حتی اگر خاموش باشد، تصمیم‌های ما را شکل می‌دهد. اما آگاهی، نوشتن، مکث، و درخواست کمک، می‌توانند ما را از مسیر ریسک‌های بی‌پایه به سمت انتخاب‌های سالم‌تر هدایت کنند.

اگر امروز فقط همین یک کار را بکنید، بنویسید چه چیزی در ذهن‌تان است، چه چیزی نگران‌تان می‌کند، و به آن نمره بدهید، یعنی یک گام بزرگ برداشته‌اید: گام بازگشت به خود خردمند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.