
وقتی زخمهای دیدهنشده، تصمیمهایمان را شکل میدهند
همهچیز از همان شبها شروع شد. شبهایی که پنجرهها میلرزیدند، نوتیفیکیشنها خبر از هشدارهای فوری میدادند، و مجبور بودیم در لحظاتی سخت برای زندگیمان تصمیماتی مثل ماندن یا رفتن ناگهانی
همهچیز از همان شبها شروع شد. شبهایی که پنجرهها میلرزیدند، نوتیفیکیشنها خبر از هشدارهای فوری میدادند، و مجبور بودیم در لحظاتی سخت برای زندگیمان تصمیماتی مثل ماندن یا رفتن ناگهانی
در روزهایی که بحران، زندگی مردم را به چالش کشید، برخی از کسبوکارها با اقدامات انسانی و مسئولیت اجتماعی خود در کنار مردم ایستادند. این کسبوکارها نه تنها به فکر
روایتی از زخمهایی که دیده نمیشوند، اما در گلو، معده، روده و اشتها فریاد میکشند جنگ همیشه با ویرانی ساختمانها و صدای موشک و پدافند شروع نمیشود، و همیشه هم
ایران امروز، پس از سالها جنگ و تنش، در نقطهای حساس و شکننده قرار دارد؛ روزهایی که آینده نه تنها برای جامعه بلکه برای هر فرد تبدیل به سوالی بزرگ
گزارشی دربارهی اختلالات خواب پس از حملات شبانه و راههای بازسازی الگوی خواب در شرایط پساجنگ شب، همیشه زمانی برای آرامش و بازسازی بوده است؛ اما در روزهایی که آسمان
در روزهای پس از جنگ، جامعه با چالشهای عمیق روانی و اجتماعی روبهرو میشود. سازمانها نیز بهعنوان جزئی از این جامعه، تحت تأثیر این بحرانها قرار میگیرند. در چنین شرایطی،
در روزهای پرآشوب جنگ و پساجنگ، زندگی مردم ایران با بحرانهای عمیق روانی و اجتماعی روبهرو است. در چنین شرایطی، حفظ سلامت روان و تابآوری به یک چالش بزرگ تبدیل
در زمانهای زندگی میکنیم که نهتنها گلوله و موشک، که «کلمات»، «تصاویر» و «اخبار» هم میتوانند زخمیمان کنند. جنگهای امروز فقط در میدان نبرد نیستند، بلکه در صفحهی تلفنهایمان، در
چگونه معنا، ما را از فروپاشی نجات میدهد؟ در بحرانهای بزرگ، اولین چیزی که از دست میرود، حسِ کنترل است. ما تصمیم نگرفتهایم که جنگ یا بیثباتی شروع شود. کسی
چرا بعد از پایان جنگ یا بحران، هنوز خستهایم؟ در بسیاری از مناطق درگیر بحران، زمانی میرسد که صداها خاموش میشوند، خیابانها آرام میگیرند و مردم تلاش میکنند به زندگی