جنگ، پدیدهای ویرانگر است که سایه سنگین خود را بر تمام جنبههای زندگی میاندازد، اما برای نوجوانان، که در دوران حساس شکلگیری هویت و آیندهنگری قرار دارند، این سایه میتواند به مراتب تاریکتر باشد. در بحبوحه جنگ اخیر در ایران، این نسل با چالشهایی بیسابقه روبرو هستند؛ چالشهایی که نه تنها امنیت آنها را تهدید میکند، بلکه بر سلامت روان، درکشان از خود و آیندهای که در ذهن میپروراندند، تأثیر میگذارد.
این محتوا تلاشی است در راستای هویتیابی در زمان تروما، درک ترس از آینده، و نقش والدین و خود نوجوانان در مسیر تابآوری.
شناخت هویت خود در روزهای جنگ و تروما
هویتیابی، یک فرآیند پیچیده در دوران نوجوانی است که شامل کشف ارزشها، باورها، جایگاه اجتماعی و هدف زندگی میشود. جنگ و تروما، این فرآیند را به شدت مختل میکند:
- شوک و عدم قطعیت بر تعریف “من”: ناگهان، دنیای امن و رویاهای نوجوان با بیثباتی و خطر جایگزین میشود. این امر میتواند باعث شود که نوجوانان در تعریف “چه کسی هستم؟” و “در چه دنیایی زندگی میکنم؟” دچار سردرگمی شوند. آرمانها و رویاهایشان برای آینده ممکن است تحتالشعاع تهدیدات حال حاضر قرار گیرد.
- احساس کنترل از دست رفته: زمانی که حوادث بزرگ و خارج از کنترل رخ میدهند، نوجوانان ممکن است حس ناتوانی و بیاثر بودن را تجربه کنند. این حس میتواند به سرخوردگی، بیتفاوتی، یا حتی شورش منجر شود.
- تغییر نقشها در خانواده و جامعه: برخی نوجوانان ممکن است مجبور شوند نقشهای بزرگسالانه را زودتر از موعد به عهده بگیرند (مانند مراقبت از خواهر و برادر کوچکتر، کمک به والدین). این تغییرات ناگهانی، میتواند بر هویت آنها به عنوان “نوجوان” تأثیر بگذارد و منجر به فشار روانی شود.
- اهمیت گروه همسالان: در نوجوانی، گروه همسالان نقش مهمی در هویتیابی دارد. در شرایط جنگ، ارتباط با دوستان ممکن است مختل شود، و این قطع ارتباط میتواند حس تنهایی و از دست دادن حمایت اجتماعی را تشدید کند.
در دوران پساجنگ به نوجوانان کمک کنید تا این تغییرات را به عنوان بخشی از یک تجربه جمعی درک کنند، نه یک ضعف فردی. بر توانایی آنها برای سازگاری و کمک به دیگران تمرکز کنید، تا مجدد معنای توان خود را بازیابند.
ترومای جمعی معناهای جدید خلق میکند
شناخت احساسات نوجوانان و ترس از آینده
نوجوانان، اغلب احساسات خود را به شیوهای متفاوت از بزرگسالان یا کودکان ابراز میکنند. در شرایط جنگ، طیف گستردهای از احساسات را تجربه میکنند:
- ترس و اضطراب: ترس از مرگ یا آسیب، از دست دادن عزیزان، تخریب خانه، و ناتوانی در دسترسی به منابع ضروری. این ترس میتواند به صورت کابوس، مشکلات خواب، گوشهگیری، یا تحریکپذیری نمود یابد.
- خشم و سرخوردگی: خشم از وضعیت موجود، از دست دادن آزادیها، و از اینکه آینده آنها تحت تأثیر عواملی خارج از کنترلشان قرار گرفته است. این خشم ممکن است به صورت پرخاشگری، نافرمانی، یا حتی بیتفاوتی خود را نشان دهد.
- غم و سوگ: غم ناشی از از دست دادن زندگی عادی، رویاهای آینده، و در موارد شدیدتر، از دست دادن افراد یا مکانهای مورد علاقه.
- احساس گناه بازمانده: نوجوانانی که خود آسیب نمیبینند اما شاهد رنج دیگران هستند، ممکن است احساس گناه کنند که “چرا من سالم ماندم و دیگران نه؟”
- ترس از آینده : یکی از بارزترین نگرانیها در این نسل، ترس از آیندهای نامعلوم و تهدید شده است. رویاهای مربوط به تحصیل، شغل، استقلال و تشکیل خانواده ممکن است به نظر دستنیافتنی برسند.
به آنها اجازه دهید احساسات خود را ابراز کنند، حتی اگر این ابراز به صورت خشم یا سکوت باشد. به جای قضاوت، شنونده باشید. به آنها اطمینان دهید که احساساتشان طبیعی است و تنها نیستند.
به عنوان والد چه باید کرد؟ راهکارهای عملی و حمایتی
نقش والدین در این دوران، حیاتی و در عین حال چالشبرانگیز است. بپذیرید که شما کامل نیستید و خود تحت آسیب بودهاید اما برای حفظ فرزندانتان هنوز توان تابآوری دارید.
- حفظ آرامش نسبی خودتان: نوجوانان رفتار شما را الگو قرار میدهند. اگر والدین بتوانند تا حدودی آرامش خود را حفظ کنند و به شیوه سازنده برای مقابله با ترس و نگرانی تلاش کنند، این امر به فرزندانشان نیز منتقل میشود.
- شفافیت اما بدون وحشتزایی: اطلاعات را به صورت صادقانه اما در حد درک نوجوان و بدون جزئیات وحشتزا ارائه دهید.
- فضای امن برای پرسش و ابراز: یک فضای باز و بدون قضاوت برای گفتگو ایجاد کنید. به آنها اجازه دهید هر سوالی بپرسند و هر احساسی را بیان کنند. به آنها یاد دهید احساساتشان را بشناسند و بدانند که “همه احساسات مجازند.”
- گوش دادن فعال: بیشتر گوش دهید تا صحبت کنید. به آنها اجازه دهید حرفهایشان را تمام کنند و احساساتشان را بیان کنند، حتی اگر با نظر شما موافق نباشند.
- حفظ روتینها و ساختار: تا حد امکان، روتینهای روزمره (خواب، غذا، درس، فعالیتهای تفریحی) را حفظ کنید. این کار به مغز نوجوان کمک میکند تا حس کنترل و عادی بودن را درک کند و از بینظمی ناشی از جنگ بکاهد.
- محدود کردن مواجهه با اخبار: به نوجوانان کمک کنید تا زمان مواجهه با اخبار منفی، به ویژه تصاویر و ویدئوهای خشونتآمیز را محدود کنند. میتوانید زمانهای خاصی را برای پیگیری اخبار با هم تعیین کنید.
- تشویق به ارتباط اجتماعی: نوجوانان نیاز به ارتباط با همسالان خود دارند. تا حد امکان، در دوران پساجنگ، فرصتهایی برای ارتباط آنها با دوستانشان فراهم کنید.
- تشویق به کمکرسانی اجتماعی: اگر امن و مقدور است، به آنها فرصت دهید تا در فعالیتهای کوچک کمکرسانی (مانند بستهبندی کمکها، اطلاعرسانی صحیح) شرکت کنند. این کار میتواند حس هدفمندی و کارآمدی را در آنها تقویت کند و از حس ناتوانی بکاهد.
- فعالیتهای بدنی و خلاقانه: ورزش و فعالیت بدنی، میتواند به تخلیه استرس و بهبود خلق و خو کمک کند.
- تشویق به فعالیتهای خلاقانه: نقاشی، نوشتن، موسیقی یا ساختن چیزها، میتواند راهی برای ابراز احساسات و مقابله با استرس باشد.
- جستجوی کمک حرفهای: اگر متوجه شدید که نوجوانتان علائم شدید و مداوم استرس، اضطراب، افسردگی، گوشهگیری شدید، یا تغییرات ناگهانی در رفتار را نشان میدهد، حتماً از یک روانشناس متخصص نوجوان کمک بگیرید. کمک گرفتن، نشانه ضعف نیست، بلکه نشانه مسئولیتپذیری و عشق است.
۶ راهکار عملی برای تسلی در ترومای جمعی
چگونه از خودم به عنوان یک نوجوان حمایت کنم؟
اگر شما یک نوجوان هستید که این مطلب را میخوانید، به یاد داشته باشید که تنها نیستید. احساساتی که تجربه میکنید طبیعی هستند و شما قدرتمندتر از آن چیزی هستید که فکر میکنید. چند راهکار برای حمایت از خود:
- با یک بزرگسال مورد اعتماد صحبت کن
- احساساتت رو بنویس یا به خلاقیت تبدیل کن
- با دوستات در ارتباط باش
- به خودت اجازه بده تفریح کنی
- کار داوطلبانه انجام بده
- به سلامت و فعلیت بدنت اهمیت بده
- از روانشناس کمک بگیر
کلام آخر
نوجوانان، امیدهای آینده این سرزمین هستند. حمایت از آنها در دوران جنگ، نه تنها یک وظیفه انسانی، بلکه یک سرمایهگذاری برای آیندهای پایدارتر و سالمتر است. با درک، همدلی، ایجاد فضاهای امن، و ارائه راهکارهای عملی، میتوانیم به این نسل کمک کنیم تا از دل این طوفان سربلند بیرون آیند و با وجود زخمها، همچنان به فردای روشنتر امید داشته باشند.