توران میرهادی

توران میرهادی؛ غم‌های بزرگ را به کارهای بزرگ تبدیل کنیم

اصطلاحی هست که می‌گوید، قصه موفقیت درباره دستاوردی که به آن می‌رسید نیست، بلکه درباره کسی است که در مسیر دستیابی به موفقیت به آن تبدیل می‌شوید. این می‌تواند شرح حال توران میرهادی باشد.

همه ما شاید زنان و مردان موفقی را بشناسیم که دستاوردهای بیرونی زیادی داشته‌ و اثرهای ماندگاری خلق کرده‌اند. اما نگاهی به شخصیت و زندگی فردی‌شان ناامیدمان کرده باشد.

زنان الهام‌بخشی مثل توران میرهادی هستند که آنچه از خودشان به جا گذاشته‌اند فقط یک اثر ماندگار نیست، بلکه یک بینش ماندگارست؛ بینشی کارساز برای هر زنی که خوش‌شانسی‌ها و بدشانسی‌های خودش را در زندگی دارد.

توران میرهادی استاد ادبیات کودک، نویسنده و کارشناس آموزش و پرورش و پایه‌گذار مجتمع آموزشی تجربی فرهاد، از بنیانگذاران شورای کتاب کودک و فرهنگ‌نامه کودکان و نوجوانان است.  

او در روزگار فقر ادبیات کودک و نوجوان منشا تحول مهمی در تاریخ ادبیات داستانی ایران شد. تحولی که حوزه آموزش و پرورش را در ایران وارد مسیر جدیدی کرد. چه چیز در موفقیت او عجیب و تامل‌برانگیز ست؟

وقتی شوق دانستن، از گرسنگی و ناامنی پیشی می‌گیرد!

توران میرهادی در مصاحبه‌ای به مناسبت ۷۳ سالگی خود، داشتن پدر و مادری خوب را از شانس‌های زندگی‌اش می‌داند.او می‌گوید که از این بابت شاکر است.

با این وجود توران ۱۹ ساله اولین قدم استقلال خود را  از پدر و مادر با  تصمیم به تحصیل در اروپا برداشت. آن هم در شرایط جنگ و قحطی در اروپا که دانشجویان مهاجر شرایط سختی را تجربه می‌کردند.

او در مورد تجربه روزهای تحصیلی‌اش اینطور روایت کرده که: «خیلی سخت بود. در اروپا قحطی بود و ما که دانشجو بودیم، جیره غذایی خیلی کمی داشتیم و خودمان را با بلوطِ بوداده سیر می‌کردیم».

بیش‌تر بخوانیم: ثمینه‌باغچه‌بان

او در همین گفت و گو اشاره می‌کند که چطور شوق یادگیری به گرسنگی و حس ناامنی در کشور غریب برایش می‌چربید: «کتابخانه و امکانات‌ عظیم، کتب به زبان‌های مختلف، استادانی که اعتبار دانشجو برایشان مطرح بود و در نهایت اینکه ما احساس می‌کردیم در فضای علم تنفس می‌کنیم. همین بود که جاذبه‌ای خاص داشت.»

چطور تفکر انتقادی توران میرهادی، منشا تغییر شد

نقطه شروع دستاوردهای زندگی میرهادی قدرت تفکر انتقادی‌اش بود. همان قدرتی که برای ایجاد هر نوع تغییری به آن نیاز داریم. او در مصاحبه‌ای اینطور گفته که: « وقتی رسیدم فرانسه، علوم طبیعی را کنار گذاشتم و آمدم به حوزه روان‌شناسی تعلیم و تربیت.

همان‌جا بود که متوجه شدم اگر ایراد دانشگاه‌های ما این بود که استادها با ما مانند دانش‌آموزان ابتدایی رفتار می‌کردند، ایراد استادهای دانشگاه سوربن این بود که تنها تئوری می‌گفتند.»

توانایی دیدن واقعیت و غرق نشدن در تئوری

«تئوری‌های زیاد در کسانی مانند من وحشتی نسبت به کودک به وجود آورده بود. من در اولین فرصتی که پیش آمد، شروع کردم به کار عملی با بچه‌ها. دوره اختصاصی ابتدایی و آموزش پیش از دبستان را دیدم و در مدارس ابتدایی و کودکستان‌های شهر پاریس کارآموز شدم.

این دوره‌های کارآموزی به‌اضافه دروس عملی و درس دانشگاه، در کل توانایی‌های خوبی را در من به وجود آورد که هنوز هم از آنها استفاده می‌کنم. توانایی دیدن واقعیت و غرق نشدن در تئوری.»

او ادامه می‌دهد: «البته من تئوری را نفی نمی‌کنم، اما موقعیت‌ها همیشه چهره خاصی از یک تئوری هستند و اگر انسان آن چهره خاص را درک نکند، تئوری به دردش نمی‌خورد. فهمیدم که نقش معلم چه می‌تواند باشد و او چه می‌تواند بکند، چه توانایی‌هایی باید داشته باشد و چگونه باید پیش برود».

رنج اول، خلق اول توران میرهادی

فرهنگنامه کودک و نوجوان

توران میرهادی پس از پنج سال سخت اما پر از رشد، در زمستان سال ۱۳۳۰ دوباره به ایران بازگشت. یک سال بعد از بازگشت ازدواج کرد. تنها یک سال بعد از ازدواج در حالی که تازه مادر شده بود سوگوار شد. همسر او سرگرد جعفر وکیلی، از اعضای حزب توده پس از کودتای ۲۸ مرداد زندانی و در سال ۱۳۳۳ اعدام شد.

توران در همین روزگار سوگواری، کودکستان «فرهاد» را به یادِ برادرِ مرحومش راه‌اندازی می‌کند و بعدها دبستان و راهنمایی «فرهاد» را هم تأسیس می‌کند. میرهادی همچنین در سال ۱۳۴۱ موفق شد که اندیشه خویش درباره تأسیس شورای کتاب کودک را عملی سازد. راه‌اندازی شورای کتاب کودک در ایران به معنای رسمیت یابی نهاد ادبیات کودکان در ایران بود.

در همین زمینه: نغمه ثمینی

پاسخی پر از شکوفایی به هجمه اندوه و فقدان

توران میرهادی در فاصله سال‌های ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۸، ابتدا پسرش کاوه و بعد مادر، پدر و همسر دومش را از داد. تجربه‌های دردناکی که هرکدامش برای از پا انداختن یک انسان برای تمام عمر کفایت می‌کند.

او نه تنها متوقف نشد، بلکه در این سال‌ها اهتمام او در تدوین و تکمیل فرهنگ‌نامه کودکان و نوجوانان که اثری ماندگار در تاریخ ادبیات ایران محسوب می‌شود بیش‌تر شد؛ اثری که نقشی بی‌مانند در ادبیات کودک و نوجوان در ایران بازی کرد.

دغدغه او برای تدوین این فرهنگ‌نامه، ترجمه بودن دانشنامه‌های  پیشین و عدم تطابق آن با نیازهای کودکان ایرانی بود.

از زندگی توران میرهادی مستندی به اسم «توران خانم» به کارگردانی رخشان بنی اعتماد ساخته شده. می‌شود گفت مضمون این مستند شکست‌ناپذیری انسان‌ست؛ مضمونی که توران میرهادی مثال خوبی برای آن است. در این مستند زن ۸۵ ساله‌ای را می‌بینیم که هنوز درون او کودکی پویا زندگی می‌کند و سرزندگی از حرکات و سخن‌هایش پیداست.

مستند توران میرهادی

مستند با ورود توران میرهادی به شورای کتاب کودک و بالا رفتن او از پله‌های ساختمانش آغاز می‌شود. او در آن‌جا می‌چرخد و همه را مشغول کار نظاره می‌کند. صدای نفس‌های توران خانم را روی تصویر داریم که برای بالا روی از پله‌ها به شماره افتاده.

این مسیری است که او تا آن سن هر روز طی می‌کرد. انگار این پله‌ها نمادی بود از تلاش بی‌وقفه‌ میرهادی برای تبدیل کردن دنیا به جای بهتری برای کودکان. تلاشی خستگی‌ناپذیر که با وجود تمام اندوهی که زندگی شخصی‌اش به او روا داشت متوقف نشد. اندوه سوگواری‌های پی درپی در کنار سختی‌های اولین بودن برای ساختن مسیرهای جدید، آن هم به عنوان یک زن.

توران میرهادی در این مستند نصیحتی از مادرش را نقل می‌کند که انگیزه‌بخش او در تمام مصائب و سختی‌ها بود؛ اما چنانکه حالا می‌دانیم او این جمله را سال‌ها قبل از نقل کردن در این مستند، تمام قد زندگی کرد؛ اینکه: «غم‌های بزرگ را به کارهای بزرگ تبدیل کنیم».

توران میرهادی در آبان سال ۱۳۹۵ در حالی چشم از جهان فرو بست، که فارغ از تمام اثرهای ماندگارش برای ساختن دنیایی بهتر برای کودکان، برای همیشه منبع  الهام به عنوان زنی شد، که غم‌های بزرگش را به کارهای بزرگ تبدیل کرد.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.