تو آرام که بمانی، جهان جان می‌گیرد

به‌مثابه یک کنش اجتماعی و مسئولیت جمعی

وقتی بحران رخ می‌دهد چه جنگی ناگهانی، چه فاجعه‌ای طبیعی یا فروپاشی‌های اجتماعی، نخستین دستورالعمل‌ها معمولاً ساده‌اند: «آرام بمانید»، «مراقب خودتان باشید»، «نفسی عمیق بکشید» یا «از منابع موثق اطلاعات بگیرید». اما در دل این توصیه‌ها، مفهومی عمیق و کمتر درک‌شده نهفته است: خودمراقبتی، نه به‌مثابه یک عمل فردی و لوکس، بلکه به‌مثابه یک کنش اجتماعی و سیاسی.
در این گزارش تلاش می‌کنیم نشان دهیم که چرا خودمراقبتی در بحران، امری فراتر از محافظت شخصی است؛ چرا مراقبت از خود، در دل جامعه معنا می‌یابد؛ و چگونه این مراقبت می‌تواند پیوندهای اجتماعی، تاب‌آوری جمعی و ساختارهای حمایت را تقویت کند.


خودمراقبتی چیست؟ فراتر از استراحت و ماسک صورت

در روایت رایج و مصرف‌گرایانه، خودمراقبتی (Self-care) اغلب به استراحت، ماساژ، خوردن غذای سالم یا خاموش‌کردن گوشی خلاصه می‌شود. اما ریشه‌ی این مفهوم در مبارزات سیاسی و اجتماعی نهفته است.
آدری لرد، شاعر و فعال آمریکایی، در دهه ۱۹۸۰ نوشت:«مراقبت از خود، کاری لذت‌طلبانه نیست. این بقاست و یک اقدام سیاسی.»
برای زنانی که در حاشیه قرار داشتند، رنگین‌پوستان، مهاجران یا افراد تحت ستم، خودمراقبتی به معنای بازیابی بدن، روان و کرامت خود در برابر ساختارهایی بود که فرسوده‌شان می‌کرد.بنابراین، خودمراقبتی در بحران، تنها استراحت نیست؛ یک کنش فعال برای حفظ توان زیستن، ادامه‌ی مقاومت و مراقبت از اجتماع است.

چرا در بحران، خودمراقبتی سیاسی و جمعی می‌شود؟

در بحران‌های گسترده، رنج خصوصی افراد به مسئله‌ای عمومی بدل می‌شود. وقتی فشار روانی، ترس، شوک، بی‌خوابی و سردرگمی همه‌گیر می‌شود، دیگر نمی‌توان خودمراقبتی را به سطح فردی فروکاست.در چنین شرایطی، مراقبت از خود یعنی آماده ماندن برای مراقبت از دیگری. یعنی اگر شما استراحت می‌کنید، غذا می‌خورید، گریه می‌کنید، می‌نویسید، دور می‌شوید یا سکوت می‌کنید، این‌ها فقط برای نجات فردی نیست؛ بلکه به این معناست که می‌خواهید بتوانید فردا دوباره به جمع بازگردید، صدایی را بشنوید، دستی را بگیرید، کاری انجام دهید.

کنش خودمراقبتی چه مؤلفه‌هایی دارد؟

۱. مرزبندی سالم با اطلاعات و اخبار
در بحران‌های اطلاعاتی، بمباران خبری یکی از دلایل اصلی اضطراب است. خودمراقبتی یعنی انتخاب آگاهانه برای «چقدر بدانم»، «چه زمانی بدانم» و «از چه کسی بدانم».مرز گذاشتن با اخبار و فضای مجازی، نه به معنای بی‌تفاوتی، بلکه نشانه‌ی هوشمندی در مدیریت انرژی روانی است. هر چقدر ذهن ما کمتر اشباع شود، بهتر می‌توانیم برای خود و دیگران مفید باشیم.

۲. بازسازی روزمرگی‌های حداقلی
حتی ساده‌ترین روتین‌ها مثل مسواک زدن، نوشیدن آب، مرتب‌کردن تخت یا گوش‌دادن به موسیقی، نقش مهمی در بازسازی حس نظم و کنترل ایفا می‌کنند. این روتین‌ها لنگرهای ذهنی‌اند؛ در دل هرج‌ومرج، به ما یادآوری می‌کنند که هنوز بدن داریم، فضا داریم، و زنده‌ایم.خودمراقبتی یعنی این روتین‌ها را زنده نگه داریم، حتی اگر کوچک باشند. نه فقط برای خود، بلکه برای الگوشدن نزد اطرافیان؛ فرزند، دوست، یا حتی یک همکار دورادور.

۳. صحبت کردن، نه الزاماً برای راه‌حل
خودمراقبتی یعنی گفتن و شنیدن. حتی اگر حرفی ندارید، گفتن اینکه «نمی‌دانم چه بگویم» هم شکلی از مراقبت از روان است. اگر دوستی به حرف‌زدن نیاز دارد، کنارش بودن بدون نصیحت، خودش نوعی حضور شفابخش است.ما در گفت‌وگو، به خود و دیگری یادآوری می‌کنیم که هنوز انسانی هستیم. این یادآوری، در دل خشونت و بی‌ثباتی، ضروری‌ترین کنش انسانی‌ست.

۴. پذیرش خستگی، فرسودگی و سکوت
خودمراقبتی، همیشه کنش فعال نیست. گاهی خودمراقبتی یعنی خوابیدن. یا به عقب رفتن. یا هیچ کاری نکردن. در فرهنگی که همیشه از ما «مقاومت» و «باید» می‌خواهد، گاهی وا ندادن به معنای خسته‌نشدن نیست، بلکه به رسمیت شناختن خستگی‌ست.پذیرش اینکه «من فعلاً نمی‌توانم»، «من باید استراحت کنم»، یا «الان نمی‌خواهم توضیح دهم»، بخشی از مراقبت فعال از بدن و روان خود و درنتیجه اجتماع است.

خودمراقبتی به‌مثابه مسئولیت جمعیدر دل بحران، جامعه از درون شبکه‌ای از بدن‌های آسیب‌پذیر و دل‌های خسته ساخته شده است. اگر هرکس مسئول مراقبت از خودش باشد، این مسئولیت از سطح شخصی به سطح اجتماعی منتقل می‌شود.در این معنا، خودمراقبتی شکلی از وفاداری به جمع است. شما با خوابیدن، تغذیه درست، استراحت، سکوت و مراقبت از روان خود، در حال آماده‌سازی خود برای پایداری در کنار دیگران هستید.پس اگر پرسیدند در این شرایط «چه کار کنیم؟»، یکی از پاسخ‌ها همین است:خودت را زنده نگه دار، چون جمع به تو نیاز دارد.

چند پیشنهاد ساده اما عمیق

• یک «جعبه مراقبت» برای خود بسازید: وسایلی که حالتان را بهتر می‌کنند (مثلاً یک شمع، دفترچه یادداشت، موسیقی، روغن ماساژ، عکس عزیزان).
• گروه کوچکی از دوستان یا آشنایان تشکیل دهید که هر روز فقط حال هم را بپرسید. • مراقبت را به دیگری هم یاد بدهید. اگر غذایی پخته‌اید، کمی از آن را ببرید برای کسی که تنهاست. اگر متنی آرامش‌بخش خوانده‌اید، برای دیگری بفرستید.
• اجازه بدهید دیگران هم از شما مراقبت کنند. مراقبت، دوطرفه است.

در دل بحران، خودمراقبتی فقط یک انتخاب فردی نیست؛ یک تعهد اجتماعی است. اینکه ما چگونه از خود مراقبت می‌کنیم، مستقیماً بر توان ما در مشارکت، همدلی و حمایت از دیگران اثر می‌گذارد.پس هر بار که آب می‌نوشید، هر بار که چای گرم می‌نوشید، هر بار که گوشی را کنار می‌گذارید، یا می‌خوابید، یادتان باشد:این فقط برای خودتان نیست. برای ما هم هست.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.