تابآوری در دل طوفان: چگونه «تفکر دیالکتیکی» و «ذهن خردمند» در DBT به سلامت روان ما در جنگ کمک میکنند؟
در روزهایی که زندگی از ریخت میافتد و نظم جهان با صدای انفجار و ویرانی شکسته میشود، مراقبت از روان، دیگر نه یک تجمل، بلکه ضرورتی حیاتی برای بقاست.جنگ، با خود تروما، فقدان، بیقراری، و اختلال در پیوستهای انسانی میآورد.
در چنین شرایطی، چگونه میتوانیم درون خود را زنده نگهداریم؟ چگونه از سلامت روانی خود و اطرافیان محافظت کنیم، آن هم وقتی بیرون، چیزی برای تکیه باقی نمانده است؟
در این گزارش، نگاهی میاندازیم به ظرفیتهای روش درمانی دیالکتیکی (DBT) – روشی مبتنی بر پذیرش و تغییر – و بررسی میکنیم که چگونه مفاهیمی مانند ذهن خردمند و تحمل پریشانی میتوانند ابزاری برای خودمراقبتی و مراقبت جمعی در دل بحرانهای جنگی باشند.
چرا DBT در شرایط جنگی اهمیت دارد؟
جنگ، یک میدان گسترده از تروماست. افراد با فقدانهای عظیم روبهرو میشوند: عزیزان، خانهها، خاطرهها، بدن سالم، آرامش روان. این رویدادها میتوانند به اضطراب مزمن، افسردگی، اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)، و آسیبهای اخلاقی منجر شوند.در این میان، درمان مبتنی بر دیالکتیک (DBT)، که ابتدا برای افرادی با هیجانات شدید و رفتارهای آسیبزا طراحی شده بود، بهدلیل ماهیت مهارتمحور و مبتنی بر لحظهی حال، میتواند ابزار مهمی برای بازسازی روان در دل آشوب باشد. DBT به ما یاد میدهد چطور در میانهی درد، بایستیم، فکر کنیم، احساس کنیم، و راهی برای عبور پیدا کنیم.
چهار مهارت کلیدی DBT در بستر بحران
۱. ذهنآگاهی (Mindfulness)
یاد میگیریم که در لحظه حاضر باشیم. نه اسیر گذشته، نه تسلیم آینده. در جنگ، این مهارت کمک میکند تا ترسهای افراطی یا نشخوارهای ذهنی را متوقف کنیم و بتوانیم تصمیمهای بهتری بگیریم، در لحظه زنده بمانیم، و خود را بازیابی کنیم.
۲. تحمل پریشانی (Distress Tolerance)
در جهانی که پُر از ناامنی و خبرهای ویرانگر است، اجتناب از درد ممکن نیست.DBT تکنیکهایی مانند تنفس کنترلشده، خودآرامسازی با حواس پنجگانه، و تغییر وضعیت فیزیکی بدن (TIPP) را آموزش میدهد تا حتی در اوج آشوب، بتوان لحظهای تحمل کرد، بدون آنکه به خود یا دیگران آسیب زد.
۳. تنظیم هیجان (Emotion Regulation)
هیجانات در بحران میتوانند ویرانگر شوند. DBT میآموزد که چطور با تکنیکهایی مثل «بررسی واقعیت» یا «عمل متضاد» احساسات شدید را درک و کنترل کنیم، نه سرکوبشان کنیم و نه تسلیمشان شویم.
۴. اثربخشی بینفردی (Interpersonal Effectiveness)
روابط انسانی، حتی در جنگ، حیاتیاند.توانایی نه گفتن، درخواست کمک کردن، یا حفظ مرزهای روانی و جسمی میتواند به بقا و بازیابی پیوندهای انسانی کمک کند. DBT ابزارهایی میدهد که این روابط را سالمتر نگه داریم.
ذهن خردمند: نقطه تعادل بین ترس و عقل
DBT مفهومی کلیدی را معرفی میکند: ذهن خردمند (Wise Mind). ذهنی که نه صرفاً هیجانیست و نه کاملاً منطقی. بلکه تعادلیست بین هر دو. در دل بحران، وقتی یا از خشم میلرزیم یا در لاک بیحسی پنهان میشویم، ذهن خردمند به ما یادآوری میکند که راه سومی هم هست: انتخاب آگاهانه.
ذهن خردمند همان جاییست که تصمیمهای انسانی، متعادل و اخلاقی زاده میشوند. جایی که ما میفهمیم نجات فقط به معنای زنده ماندن نیست، بلکه به معنای حفظ انسانیت و کرامت نیز هست.
DBT: ابزار مراقبت از خود و جامعه
خودمراقبتی در دل آشوب:در جنگ، فرسودگی روانی بهسرعت رخ میدهد. مهارتهای DBT مثل تنفس، ذهنآگاهی یا ثبت احساسات، کمک میکنند تا انرژی روانیمان را حفظ کنیم. حتی اگر تنها کاری که امروز توانستیم انجام دهیم، شستن دستوصورت یا ۵ دقیقه سکوت آگاهانه باشد، این هم مراقبت است.
مراقبت از جامعه:
DBT تنها برای فرد نیست. تکنیکهای آن کمک میکنند تا در روابط با دیگران دقیقتر، مؤثرتر و مهربانتر باشیم. این یعنی ساختن فضاهایی امن در دل ناامنی، تقویت همبستگی، و ایجاد مقاومت اجتماعی در برابر فروپاشی روانی جمعی.
تابآوری: معنایی فراتر از بقا
در نهایت، آنچه DBT به ما میآموزد این است که تابآوری، فقط مقاومت در برابر شکست نیست. بلکه توانایی معنا یافتن در دل رنج است. ما میتوانیم یاد بگیریم که حتی اگر جهان بیرونی متلاشی شده، درونمان را متعادل نگه داریم. و اگر حتی برای لحظهای، به ذهن خردمند خود دسترسی پیدا کنیم، میتوانیم مسیری روشنتر برای خود و اطرافیانمان بسازیم.