خیلی از اوقات دلیل حال بد ما از شغلمان نه حقوق است و نه شرح وظایفمان، بلکه رفتار سمی همکارانمان در محیط کار است که عامل بیانگیزگی و عدم علاقه ما به ادامه کارمان میشود. شناخت ویژگیهای افراد سمی در محیط کار باعث میشود در دام روابط مخرب و به تهدید افتادن شغلمان نیوفتیم. شناخت کمک میکند برای محافظت از خود و شغلمان در مقابل رفتار سمی آماده باشیم و مرزگذاری لازم را در مورد رابطه با این نوع افراد انجام بدهیم.
ولی رفتار سمی در محیط کار دقیقا به چه معناست؟ و یک محیط کار سمی چه شکلی است؟
۷ رفتار سمی را بشناسیم
در این مطلب به ۷ رفتار سمی در محیط کار پرداختهایم تا بهتر بتوانیم این افراد را شناسایی کنیم.
۱. سمپاشی ذهنی؛ دروغگویی، انکار، زیر سوال بردن
سمپاشی ذهنی نوعی دستکاری در موقعیت است که در آن یک نفر نفرت پراکنی میکند و دروغ میگوید. نیت میتواند به دست آوردن قدرت، کنترل موقعیت، کنترل بر شخص دیگر یا غیره باشد. این تاکتیکی است که باعث میشود قربانیان و حتی راهبران سازمان، قضاوت، افکار و رفتار خود را زیر سوال ببرند.
نکته آنجاست که معمولا در چنین موقعیتی از سازمان افراد مسئولیت حرفی که زدهاند یا رفتاری که در پیش گرفتهاند را به عهده نگرفته و آن را انکار میکند و نهایتا باعث پیچیدگی بیشتر و بیشتر در پیدا کردن عارضه میشوند.
۲. رفتار سمی همکارانی که همیشه بیحوصله هستند
بیحوصلهگی خصیصهای است که همه ما گهگاه آن را تجربه میکنیم. بیشتر ما در ترافیک بیتاب میشویم یا وقتی صف تسویه حساب در فروشگاه خیلی طولانی باشد کلافه میشویم.
اما کار کردن با فرد یا افرادی که همیشه بیحوصله هستند سخت است. زمانی که این ویژگی به یک عادت یا الگوی منظم تبدیل شود، میتواند در محل کار سمی تلقی شود. اگر ساختار سازمان و نقش افراد صحیح چیده شده باشد این روحیه از طرف حتی یکی از همکاران، مانع پیشبرد کار و ارتباطات موثر میشود.
البته، بیحوصلگی در محل کار اگر منشا روانی از گذشته فرد نداشته باشد، اغلب ناشی از محیطهای پر فشار و یا برعکس محیطهای غیرپویا است. یعنی محیطهای کاری که در آن تقاضا برای نتایج سریع بر کیفیت کار اولویت دارد یا تناسب حجم کاری و تعداد افراد و تخصصشان مناسب نیست و زمانهای بیکاری زیادی وجود دارد. در این نوع شرایط خیلیها که پیشتر با انگیزه بودهاند هم ممکن است تسلیم این روحیه سمی شوند.
مثال منشا این رفتار سمی را میتوان در محیطهایی دید که مدیر همیشه به علت بیبرنامگی و نداشتن نقشه راه فشارهای روزانه میاورد که “عجله کنید و کارتان را سریعتر تحویل دهید” در چنین سازمانهایی اضطراب بیش از حد میتواند افراد را به بیحوصلهگی و حتی رها کردن کارها بکشاند، همچنین انگیزه را مخدوش کرده و باعث شود کارکنان دچار فرسودگی شغلی و در ادامه آن رفتار سمی در محیط کار شوند.
۳. رفتار سمی یک مدیر سمی: کنترل بیش از حد
مدیریت خُرد یا میکرو منیجمنت زمانی اتفاق میافتد که یک کارمند تحت نظارت و کنترل بسیار دقیق در محل کار باشد. در این نوع رابطه سازمانی، معمولاً هر کار به شدت توسط رئیس کنترل و بررسی میشود. وقتی میگوییم هر کاری یعنی هر کاری! میزان اهمیتش تفاوتی ندارد.
شاید این مثالها برای شما هم آشنا باشد، “رئیسی که همیشه با نگاه نقادانه کنار میزتان توقف میکند تا کار شما را تماشا کند.”، “مدیری که اصرار دارد هر ایمیلی که میفرستید، برای او هم کپی کنید و بفرستید.”، “مدیری که بسیاری از فرایندها به خاطر شلوغی او متوقف میشود و همواره درگیر کارهای خرد است و به استراتژیهای کلان نمیپردازد” و … . گاهی اوقات مدیریت خرد باعث میشود ما در محیط کار احساس خفگی کنیم و حس کنیم هیچ آزادی عملی نداریم. مدیریت خرد استقلال افراد و سرعت پیشرفت سازمان و فرایند جانشینپروری را تضعیف میکند. آنچه یک مدیر سمی با مدیریت خرد به ما منتقل میکند این است که: «من به شما اعتماد ندارم یا به شما و دانشتان احترام نمیگذارم».
۴. رفتار سمی افرادی که زیاد غر میزنند!
هر چند وقت یک بار بیان انتقادات نسبت به یک سیستم و اعلام بازخورد، نشان از بلوغ یک سازمان و جراتمندی سالم کارکنان آن است. اما وقتی فردی همیشه آماده شکایت باشد و به اصطلاح یک شکایت در جیب بغلی خود داشته باشد، محیط کار سمی میشود.
مثبت ماندن و لذت بردن از فضای کاریمان، وقتی مدام یک نفر در میز بغلی غر میزند سخت است. فردی که رفتار حرفهای ندارد و به جای صحبت خصوصی با مدیران و مسئولین سرمایه انسانی، در جای نامناسب یعنی وسط سالن کار، موقع صرف غذا، در جلسات با مشتریان و … شکایت میکند از هر چیزی میتواند ایراد نابهجا بگیرد. نکته آنجاست که افراد سمی در محیط کار معمولا راه حلی هم برای حل مشکلاتشان ارائه نمیکنند و رفتار منفعل خشنی در پیش میگیرند.
۵. رفتار سمی افرادی که در محیط کار غیبت میکنند
در سازمانها شایعه اجتنابناپذیر است، اما میتواند به سرعت در محل کار سمی تلقی شود. به خصوص زمانی که یک ترفند در سیاست اداره شرکت یا حفظ قدرتهای تیمی باشد. شایعات نه تنها ما را درگیر حواس پرتی میکند و بهرهوریمان را کاهش میدهد، بلکه اعتماد میان همکاران را از بین میبرد. در سازمانهایی که میان گروههای افراد غیبت باب است کار تیمی معنایی ندارد و به مرور قدرت افراد از تیمها و حتی سازمان بیشتر میشود.
محیط کاری که در آن افراد پشت سر هم غیبت میکنند، نه فقط برای کار بلکه برای سلامت ذهن مخرب است. بخش عذابآور محیطهایی که فرهنگ غیبت کردن دارند آن است که این کلامهای مخرب تنها در ساعات کاری خلاصه نمیشود و سازمانهای موازی شکل میگیرند. در صورت عدم جلوگیری از غیبت در درون سازمان، فرهنگ غیبت آن قدر گسترش پیدا میکند که به قرارها و گفتگوهایی در خارج از سازمان کشیده میشود و نهایتا کیفیت زندگی شخصی را نیز برای کارکنان کاهش میدهد.
۶. تکبر و غرور رفتار سمی است که میتواند ما را از پا درآورد
گاهی اوقات تکبر با اعتماد به نفس اشتباه گرفته میشود. تکبر یک ویژگی سمی است که به عنوان یک مکانیسم دفاعی برای پوشاندن احساس ضعف استفاده میشود. افراد متکبر اغلب مغرور هستند، دیگران را تحقیر می کنند، به دستاوردهای خود میبالند و خود را آگاهتر از همکاران خود میدانند.
ممکن است با خود بگوییم که فردی که متکبر و مغرور است به دلیل احساس ناامنیایی که میکند تکبر و غرور خود را بروز میدهد. اما نباید اجازه دهیم که همدلی ما باعث شود در برابر اینگونه افراد سمی بشکنیم و نتوانیم از خودمان دفاع کنیم.
در چنین شرایطی نقش راهبران سازمان در نشان دادن برابری و اهمیت نقش تمامی افراد، بدون زیر سوال بردن دیگری حائز اهمیت میشود.
۷. بی اعتبار کردن همکاران
گاهی در محیط کار بعضیها خواسته یا ناخواسته، اعتباری برای ما و کارمان قائل نیستند. نه تنها قائل نیستند بلکه کار ما را خراب نیز میکنند. ممکن است به طور شفاهی کار ما را کنار بگذارند یا اعتبار آن را زیر سوال ببرند. به خصوص در مقابل مافوق و دیگر چهرههای قدرتمند محل کار.
در اصل یک فرد خرابکار، برای سرپوش گذاشتن بر نقصهای خود بدترین نوع قلدری را در پیش میگیرد. آنها با له کردن تلاش شما افکار را منحرف میکنند و یا ضعف خود را میپوشانند. این صفت افراد سمی ناشی از شکنندگی و حرفهایی نبودن خودشان در کارهاست.
در مقابل رفتار حرفهای آن است که بر نقاط ضعف و قابل توسعه خود آگاه باشیم و رشد را در گرو حرکت جمعی بدانیم. در چنین شرایطی اشراف مدیران به توانمندی همه کارکنان و امور مانع تاثیرگذاری و توسعه رفتار سمی خواهد بود.
در مقابل رفتار سمی چگونه برخورد کنیم؟
سلامت روان ما به اندازه موفقیت شغلی اهمیت دارد. اگر یک یا چند رفتار سمی در محیط کارمان وجود دارد که آنجا را تبدیل به محیطی سمی کرده، اول باید استراتژی رفتاری با افراد سمی را یاد بگیریم. مرزهای مشخصی بگذاریم و اجازه تخریب روحیه و اعتماد به نفسمان را به دیگران ندهیم و خود را تا حد ممکن درگیر سمپاشی آنها نکنیم.
خیلی اوقات اقدامات غیرتخصصی و ورود شخصی ما به مسائل آسیب زننده محیط کار شرایط را پیچیدهتر میکند و به مرور ما را نیز بخشی از افراد سمی محیط کار خواهد کرد. برای داشتن رفتار حرفهای لازم است آگاهانه برخورد کنیم و برای افراد سمی گوش نباشیم. حل رفتار سمی از منشا، کار ما در سازمان نیست و تخصص افرادی مانند مسئولین منابع انسانی را میطلبد اما پرورش مهارتهای نرم، گزارشدهی و بیان به موقع عوامل خطر در جای درست وظیفه هر کدام از ما در محیط کاری است.
همچنین اگر در حال ارزیابی محیطی برای ادامه همکاری هستیم، آگاهی به این نشانهها باعث میشود بدانیم با چه نوع محیطی مواجه هستیم و در موردش تصمیم بگیریم.
نهایتا هرچه بیشتر در محیط کاری آرامش داشته باشیم، زندگی بهتری داریم و آرامتریم. چرا که کار ما محل بروز خلاقیتها و تواناییهای ماست و ساعات زیادی از زندگیمان را به آن اختصاص میدهیم.