۱۳ قدم تا رسیدن به بهترین خودمان

چگونه بهترین خودمان باشیم؟ تبدیل‌شدن به نسخه بهتری از خودمان، پیش از هر چیز به داشتن یک ذهن قوی برمی‌گردد؛ البته اینطور نیست که بگوییم آدم‌ها ذهن‌شان یا قوی است یا ضعیف. همه ما دارای قدرت ذهنی با درجات مختلفی هستیم و می‌توانیم، به‌طور مداوم، پیشرفت کنیم. تقویت قدرت ذهن یعنی تقویت توانایی‌های‌تان برای انتظام به احساسات، مدیریت افکارتان و داشتن رفتاری مثبت در هر موقعیتی از زندگی.


توسعه نیروی ذهنی به یک رویکرد سه جانبه نیاز دارد؛ اول افکار (شناسایی افکار غیرمنطقی و جایگزین کردن آنها با افکار واقع گرایانه‌تر) دوم رفتار (در هر شرایطی رفتاری مثبت داشته باشیم) و سوم احساسات (این ما باشیم که احساسات‌مان را کنترل کنیم، نه اینکه احساسات‌مان ما را کنترل کنند).


در ادامه این مطلب به ۱۳ قدم مهمی که باید برای تبدیل به بهترین خودمان با یک ذهن قوی برداریم اشاره می‌کنیم.

قدم اول: به خودت ترحم نکن

اولین قدم برای اینکه بهترین خودمان باشیم چیست؟ همه درد و غم را تجربه کرده‌ایم و این یک حس سالم و عادی است؛ اما غرق شدن در این حس بسیار تخریب‌کننده است. غرق شدنی که فرد را در حس خود کم‌بینی بیشتر و بیشتر فرو می‌برد. نقطه‌ بغرنج ماجرا هم دقیقا همینجاست.
ترحم به خود می‌تواند شما را به کلی تغییر دهد تا زمانی که روحیه‌تان را تخریب کند. این افکار باعث می‌شود فکر و ذهن‌تان به سمت منفی‌نگری رود اما می‌توانید انتخاب کنید که شرایط را عوض کنید.


به این چند سوال فکر کنید: آیا مرتبا فکر می‌کنید شرایط شما از هر کسی بدتر است؟ همه اتفاقات بخاطر بدشانسی شماست؟ در زندگی‌تان بیشتر از هر کسی مشکلات روی هم تلنبار می‌شوند؟ هیچ کس شما را درک نمی‌کند؟ ترجیح می‌دهید با مردم فقط راجع به مشکلات حرف بزنید تا اتفاقات خوب؟ هیچ‌ چیزی در زندگی در نظرتان عادلانه نیست؟ چیزی برای شکرگزاری پیدا نمی‌کنید؟


می‌توانیم خیلی راحت در دام این تله‌های فکری بیفتیم. وقتی نسبت به خودمان ترحم داریم در هر شرایطی که باید با ترس‌های‌مان روبرو شویم سعی می‌کنیم انکارش کنیم یا آن را عقب بیندازیم.
از هرگونه مسئولیت‌پذیری بابت کارهای‌مان دوری می‌کنیم. احساس ترحم برای‌مان زمان می‌خرد در عوض اینکه بخواهیم به سمت جلو حرکت کنیم. اغراق راجع به شرایط بد به ما این حق و توجیه را می‌دهد که چرا در راستای کار یا فعالیتی که انجام می‌دهیم، پیشرفتی نداریم.

قدم دوم: خودت را باور داشته باش

اگر اعتماد به نفس نداشته باشید به دیگران اجازه می‌دهید که ارزش شما را تعیین کنند. اگر باعث ناراحتی دیگران شوید چی؟ دیگران شما را دوست نداشته باشند چه؟ اگر تصمیم بگیرید که مرزهای سالم ایجاد کنید، احتمالا جواب‌های‌تان را می‌گیرید.
اما اگر به اندازه کافی عزت نفس داشته باشید، متوجه خواهید شد که تحمل پیامدهای این چنینی را دارید.
پس داوطلبانه قدرت را تقدیم دیگران نکنیم! قدرت در مقابل چه چیزی؟ چه کسی؟ یعنی کافی است حواس‌مان به بازخوردهایی که از اطرافیان می‌گیریم و رصد کردن واکنش‌های درونی و بیرونی خودمان باشد، تا بتوانیم ارزیابی بهتری از برآیند کلی قدرت شخصیت‌مان داشته باشیم.


اگر روی قدرت شخصیتی‌تان کار نکنید، برای تنظیم احساسات‌تان وابسته به دیگران می‌شوید. یعنی، به طور کامل وابسته به افراد دیگر و شرایط خارجی برای تنظیم احساسات خود می‌شوید افکار و رفتار شما هم وابسته به احساسات شما خواهد بود.


همچنین اجازه می‌دهید دیگران ارزش شما را تعریف کنند، به مشکلات واقعی زندگی‌تان نمی‌پردازید، خودتان را قربانی اتفاقات می‌بینید، خودتان مسئول اشتباه‌های‌تان نمی‌بینید، به انتقاد بسیار حساس هستید، اهداف خود را از دست می‌دهید و روابط‌تان را خراب می‌کنید. بر روی قدرت‌تان نظارت داشته باشید و دقت کنید که چه مواقعی آن‌ را داوطلبانه از دست می‌دهید. کار سختی است اما برای داشتن ذهن قدرتمند شما باید یاد بگیرید که قدرت‌تان را نزد خودتان حفظ کنید.

قدم سوم: به استقبال تغییر برو

تصمیماتی که مردم در آغاز سال نو می‌گیرند معمولا با شکست همراه است، زیرا ما سعی می‌کنیم تغییرات را بر اساس یک تاریخ انجام دهیم نه به این دلیل که واقعا آماده تغییرات هستیم. اگر شما برای ایجاد تغییر آماده نیستید، احتمالا در حفظ آن موفق نخواهید شد. حتی تغییر یک عادت کوچک، مانند تصمیم‌گیری راجع به مسواک زدن روزانه دندان‌های‌تان یا کنار گذاشتن تنقلات ناسالم قبل خواب هم نیاز به سطح مشخصی از تعهد دارد. پس آمادگی شرط اصلی تغییر است.

اگر برای تغییر آماده نباشیم هیچ وقت زندگی‌مان رو به پیشرفت نخواهد رفت. دنیا تغییر می‌کند و ما در یک نقطه می‌مانیم. با این وجود بسیاری از مردم از تغییرات چشمگیری که می‌توانند زندگی‌شان را بهبود ببخشند، می‌ترسند. اما چرا؟
اگرچه گفتن اینکه می‌خواهید تغییر کنید آسان است، اما داشتن یک تغییر موفقیت‌آمیز خیلی هم راحت نیست. افکار و احساسات ما معمولا در مقابله با تغییرات رفتاری ممانعت می‌کنند، حتی اگر در راستای بهبود زندگی باشد.

قدم چهارم: بپذیر که دنیا تحت کنترل تو نیست

تلاش برای حفظ کنترل کامل در زندگی منجر به افزایش اضطراب می‌شود. شما برای مدیریت اضطراب خود سعی می‌کنید که همه چیز را در محیط اطراف خود کنترل کنید و در نهایت نتیجه عکس خواهید گرفت.

تلاش‌های ناموفق شما برای کنترل وضعیت، بیشتر مضطرب‌تان خواهد کرد. این اتفاق باعث می‌شود شما احساس بی‌کفایتی کنید و کنترل نتایج کارها را به کل از دست دهید. این یعنی یک چرخه باطل.
آرزوی شرایط متفاوت، متقاعد کردن مردم برای پیروی از راه و روش‌های شما و تلاش برای جلوگیری از اتفاقات بد خسته‌کننده است. باید بپذیرید که دنیا تحت کنترل شما نیست.


قدم پنجم: در پی رضایت همه نباش

در قبال احساسات مردم، خود را مسئول می‌دانید؟ فکر اینکه کسی از دست شما عصبانی شود، ناراحت‌تان می‌کند؟ معمولا به مردم نمی‌گویید که دلخور و ناراحت هستید؟

همه‌ ما کم و بیش به تایید اجتماعی و پذیرفته‌شدن نیاز داریم. اما اگر در این مسیر زیاده‌روی کنیم، تبدیل به آدمی می‌شویم که دیگران ما را کنترل می‌کنند نه خودمان. در واقع تلاش برای اینکه یک “شخص خوب” باشید، وقتی وابسته به راضی‌کردن مردم باشد، می‌تواند مخرب باشد.
دانستن ریشه‌های هر رفتاری قدم اول برای تغییر یا بهبود آن است. بعضی اوقات آگاهی خود به خود درمان را به همراه می‌آورد. اگرچه این ریشه‌ها برای هر فرد متفاوت است و بهترین روش برای درمان، اتاق روان‌درمانگر است، قصد ما صرفا آگاهی است؛ رفتاری که به خصوص در فرهنگ ایرانی و به خصوص در مورد زنان شکل افراطی آن بیشتر به چشم می‌خورد.

قدم ششم: ریسک کن

بهترین خودمان باشیم

ما در زندگی با خطرات زیادی روبرو هستیم: خطرات مالی، جسمی، عاطفی، اجتماعی و کسب و کار، اما اغلب افراد از خطراتی که به آن‌ها کمک می‌کند تا به نهایت پتانسیل و توانایی خود برسند دوری می‌کنند. چرا که از آن‌ها می‌ترسند.
گاهی اوقات برای تصمیم‌گیری‌های مهم در زندگی آنقدر با خودمان کلنجار می‌رویم که در نهایت بی‌خیالش می‌شویم. یا تصمیمات‌مان را براساس سطح ترس خود پایه‌ریزی می‌کنیم.

فقدان دانش در مورد چگونگی محاسبه ریسک، منجر به افزایش ترس می‌شود و ترس از خطر اغلب منجر به اجتناب از آن می‌شود؛ اما گام‌هایی برای افزایش توانایی ما برای محاسبه دقیق ریسک وجود دارد، که با تمرین مهارت‌های ریسک‌پذیری می‌توانیم آن را بهبود بخشیم.


وقتی از مهارت مدیریت ریسک حرف می‌زنیم از یک بلوغ در چند زمینه حسی و ذهنی صحبت می‌کنیم. این بلوغ‌ها نه فقط برای مدیریت ریسک بلکه برای تمام ابعاد زندگی ما مفید خواهند بود.

قدم هفتم: درگذشته نمان

خاطرات گذشته را مانند صحنه‌های یک فیلم بارها و بارها در ذهن‌تان مرور می‌کنید یا مدام اشتباهات و لحظات شرم‌آور زندگی‌تان را به یاد می‌آورید؟

اگر چه تفکر و تامل راجع به اتفاقات گذشته خوب است اما غرق شدن در آن مخرب است و اجازه نمی‌دهد که از حال حاضر لذت ببرید و برای آینده‌تان برنامه‌ریزی کنید. اما شما مجبور نیستید در گذشته زندگی کنید. می‌توانید از همین الان در لحظه زندگی کنید.
باید بدانید زندگی در گذشته، در مهارت‌های تصمیم‌گیری شما مداخله می‌کنند. تا زمانی که نتوانید از اتفاقات گذشته بگذرید قادر به تشخیص بهترین تصمیم برای خود نیستید.


همچنین زندگی در گذشته می‌تواند منجر به افسردگی شود؛ برای سلامت جسمی شما مضر است. طبق تحقیقات محققان دانشگاه اوهایو در سال ۲۰۱۳ ثابت شده است که فکر مداوم به وقایع منفی، التهاب بدن را افزایش می‌دهد. زندگی در گذشته می‌تواند شما را بیشتر در معرض خطر بیماری‌های قلبی، سرطان و زوال عقلی قرار دهد.

قدم هشتم: اشتباهی را دوبار تکرار نکن

وقتی کسی می‌گوید “من هرگز این کار را دوباره انجام نمی‌دهم” چرا باز هم آن را تکرار می‌کند؟ حقیقت این است که ما پیچیده رفتار می‌کنیم.
در واقع پرهیز از چرخه‌ اشتباهات تکراری احتیاج به تعمق بیشتری دارد. مخصوصا اگر اشتباهات از الگوی ثابتی پیروی می‌کند. گاهی ممکن است پای یک گره روانی وسط باشد که قرار گرفتن در مسیر روان‌درمانی بهترین راه است.

اما گاهی هم آگاهی کلی نسبت به رفتارها و تکنیک‌ها و بینش‌هایی که با شما در میان می‌گذاریم می‌تواند کمک‌کننده باشد.


هنگامی که ما اشتباهات‌مان را انکار می‌کنیم، کمتر آن‌ها را بررسی می‌کنیم، درک درستی پیدا نمی‌کنیم، درسی نمی‌گیریم و در نهایت بیشتر در معرض تکرار دوباره آن قرار می‌گیریم. ما همه این جمله را شنیده‌ایم: “من پای تصمیماتم می‌ایستم. “این شهامت رفتاری تنها پذیرش اشتباه از روی غرور است.


کله‌شقی و لجبازی یک عامل بسیار بزرگ برای تکرار اشتباهات مجرمین است. فردی که سرمایه‌گذاری اشتباهی می‌کند ممکن است بگوید “خب، من در این زمان خیلی سرمایه‌گذاری کردم؛ باید ادامه دهم. “به جای اینکه از این کار دست بکشد و بپذیرد مقداری پول از دست داده، با لجبازی بر روی اشتباهش پافشاری می‌کند.

قدم نهم : به موفقیت دیگران حسادت نکن

غبطه یعنی “من آن چیزی که تو داری می‌خواهم” اما حسادت خیلی فراتر از رقابت است. حسادت یعنی “من آن چیزی که تو داری می‌خواهم و همچنین نمی‌خواهم تو آن را داشته باشی” غبطه اگر تحت شرایط خاصی باشد و کوتاه، عادی است. اما حسادت مضر است.

اگر نسبت به دستاوردهای دیگران حسادت می‌کنیم، این احساس از افکار غیرمنطقی‌مان سرچشمه می‌گیرد و در نهایت به رفتار غیر‌منطقی هم منجر می‌شود. باید گام‌هایی برای تمرکز بر روی مسیر موفقیت خود برداریم بدون آنکه به موفقیت دیگران حسادت کنیم.


حسادت از موفقیت دیگران ریشه در ناامنی‌های عمیق دارد. سخت است که برای دستاوردها و موفقیت‌های دوست‌مان خوشحال باشیم در حالی که به حال خودمان افسوس می‌خوریم.

قدم دهم: با اولین شکست تسلیم نشو

اگر چه افرادی وجود دارند که از شکست‌های‌شان انگیزه می‌گیرند تا دفعه بعدی بهتر تلاش کنند و اهداف‌شان را بدست آورند، افرادی هم وجود دارند که با همان شکست اول تسلیم می‌شوند و عقب می‌کشند.
شکست پایان یک داستان نیست. در واقع افراد موفق در مواجه با شکست‌های‌شان طوری برخورد کردند گویی که تازه مسیر موفقیت‌شان شروع شده است.


معمولا بعد از شکست، ترس در ما رخنه می‌کند و باعث می‌شود که نخواهیم دوباره تلاش کنیم. اما ترس هر کسی از شکست متفاوت است. شخصی از اینکه والدینش را ناامید کند می‌ترسد و شخصی دیگر فکر می‌کند توان تحمل یک شکست دیگر را در زندگی‌اش ندارد. عوض روبرویی با ترس‌های‌شان سعی می‌کنند از ریسک کردن امتناع کند که همین باعث سرافکندگی‌شان می‌شود.


بعضی از ما شکست‌های‌مان را پنهان می‌کنیم و بعضی با صرف کلی انرژی، سعی در توجیه‌شان داریم. به نوعی اجازه می‌دهیم که شکست‌های‌مان ما را تعریف کنند. اما چرا بعضی از افراد زودتر تسلیم می‌شوند و بعضی افراد در مقابل شکست تاب‌آورند و از آن رد می‌شوند؟

قدم یازدهم بهترین خودمان: از تنها شدن نترس

ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که می‌توانیم به طور پیوسته با مردم ارتباط برقرار کنیم. ارتباطات دیجیتالی باعث شده‌اند که فرصت‌های کمتری برای تنها بودن با افکارمان داشته باشیم. بررسی پیغام‌های موبایل و بررسی آخرین اخبار روز به صورت آنلاین می‌تواند زمان زیادی از ما بگیرد. از چند دقیقه شروع و سپس تبدیل به چند ساعت می‌شود.

ارتباطات مداوم باعث مداخله در فعالیت‌های روزانه و افزایش سطح اضطراب و استرس می‌شوند. باید بتوانیم از تکنولوژی کمی فاصله بگیریم و زمان بیشتری را در زندگی روزمره خود با سکوت بگذرانیم.


ایجاد زمان برای تنهایی با افکار خود می‌تواند یک تجربه قدرتمند باشد که در دستیابی به اهداف ما کمک می‌کند. قدرت ذهن ملزم به این است که جدا از مشغولیت‌های زندگی‌مان زمانی برای تمرکز بر رشد خود داشته باشیم.
اگر زمانی برای آرامش خودمان و تفکر در طول روز نداشته باشیم، مسئولیت‌های روزمره و روابط‌مان بر روی ما تاثیرات منفی خواهند داشت. متاسفانه مزایای تنهایی اغلب نادیده گرفته می‌شود و آنچه ترویج می‌شود ترس را تشدید می‌کند. و حقیقتا این یکی از موانعی است که نمی‌توانیم بهترین خودمان باشیم

قدم دوازدهم بهترین خودمان: دنیا مدیون تو نیست

همه ما تمایل داریم سهمی عادلانه در این زندگی داشته باشیم؛ باور داریم بخاطر کسی که هستیم یا کسی که بودیم، چیزی طلب داریم و این اصلا باور سالمی نیست.
در واقع اگر اکثر کارهایتان را بهتر از حد نرمال انجام می‌دهید، مانند رانندگی یا ارتباط برقرار کردن با دیگران یا اعتقاد دارید نباید به سختی کار کنید، چرا که شما استثناء هستید، باوری ناسالم است.

با افزایش آگاهی می‌توانید یاد بگیرید که تمرکزتان را به جای شکایت، روی قدرت ذهن‌تان بگذارید تا احساس حقارت نکنید. داشتن باوری خودمحق‌بین مانع از این می‌شود که بر اساس شایستگی دستاوردی داشته باشیم.


عوض اینکه معقولانه قبول کنیم که هر چیزی را براساس کسی که هستیم و کارهایی که کرده‌ایم بدست می‌آوریم، مدام مشغول شکایت از حق و حقوق‌مان هستیم. در این حالت کمتر برای خواسته‌های‌مان تلاش می‌کنیم. مسئولیت رفتارمان را قبول نمی‌کنیم و تمرکزمان را بر روی چیزهایی می‌گذاریم که این دنیا به ما بدهکار است. برای اینکه بهترین خودمان باشیم، پذیرش مسئولیت بسیار مهم است.


زمانی‌که تمام توجه‌مان به خودمان باشد، به سختی می‌توانیم با دیگران همدلی کنیم. عوض لذت از تمام داشته‌ها و آزادی‌های‌مان بر روی نداشته‌ها و محدودیت‌ها تمرکز می‌کنیم و همین باعث می‌شود بهترین جنبه‌های زندگی‌مان را از دست بدهیم و نتوانیم بهترین خودمان باشیم.

قدم سیزدهم بهترین خودمان: دنبال موفقیت فوری نباش

دنبال موفقیت فوری نباش

اگرچه ما در یک دنیای سریع زندگی می‌کنیم، اما نمی‌توانیم خواسته‌های‌مان را بلافاصله دریافت کنیم.
اگر امیدوار به بهبود ازدواج خود هستیم یا می‌خواهیم کسب و کار خود را شروع کنیم و در عین حال به دنبال نتیجه‌گیری سریعی هستیم، مطمئنا این توقع ما را به سمت شکست می‌برد و اجازه نمی‌دهد که بهترین خودمان باشیم.


محققان دریافتند بیمارانی که اعتماد به نفس بیشتری راجع به ترک الکل داشتند بعد از ترک مرکز توانبخشی بیشتر از کسانی که این اعتماد به نفس را نداشتند دوباره دچار اعتیاد به الکل شدند.


اعتماد به نفس کاذب و بیش از حد باعث می‌شود فرض کنیم که به راحتی می‌توانیم به هدف خود برسیم و اگر نتیجه دلخواه‌ را فوری دریافت نکنیم، از تلاش منصرف می‌شویم. توقع دسترسی به نتایج فوری باعث می‌شود که اگر نتیجه کارهای‌مان را سریع نگیریم فکر کنیم تلاش‌مان جوابی نمی‌دهد و آن کار را رها کنیم.


اگر مدت زمان لازم برای دستیابی به هدف‌تان را کوتاه تخمین می‌زنید و اگر نتیجه‌ای که می‌خواهید را سریعا مشاهده نکنید کار را رها می‌کنید، بهتر است روی نگرش و صبوری‌تان کار کنید.

برای بهترین خودمان بودن مسیر بلوغ تمام شدنی نیست

قدرت ذهن فقط با خوانش این ۱۳ قدم افزایش پیدا نمی‌کند، باید استراتژی‌ها و حرف‌هایی که خواندیم را در زندگی به کار ببریم تا بتوانیم به پتانسیل کاملی که می‌خواهیم برسیم. همانطور که لازم است برای قدرت جسم تمرین و ورزش کنیم، قدرت ذهن هم نیاز به تمرین و تمرکز متوالی دارد. همیشه جایی برای پیشرفت وجود دارد.
همه اشتباه می‌کنند و روزهای بد در زندگی دارند. مطمئنا روزهایی خواهیم داشت که احساسات ما را ترک می‌کنند یا روزهایی که به افکار غیرواقعی فکر می‌کنیم و باورشان می‌کنیم و گرفتار رفتارهای نامفیدی می‌شویم که ما را از مسیر خارج می‌کنند. ولی با تمرین این زمان‌ها کم و کم‌تر خواهند شد.

برای دستیابی به بهترین خودمان مربی خودمان باشیم

در “سلامتپاد” راهکارها، تجربه‌ها و قصه‌هایی الهام‌بخش از افراد جامعه را با شما به اشتراک می‌گذاریم تا با هم در مسیر سلامت و قدرت ذهن هم‌گام شویم.

درست مانند هر مربی خوبی باید ترکیبی از پشتیبانی و مشاوره برای کمک به خود فراهم کنیم. ببینیم در چه کارهایی خوب هستیم و بر روی نقاط مثبت خود تمرکز داشته باشیم. آن مناطق را شناسایی کنیم و قدرتمندتر کنیم و بهبود ببخشیم و خودمان را برای بهتر شدن به چالش بکشیم. فرصت رشد برای خودمان به‌وجود آوریم، اما درک کنیم که هرگز کامل نخواهیم بود. با دنبال کردن مراحل زیر هر روز کمی بهتر از روز قبل خواهیم بود.

نظارت بر رفتار تا دستیابی به بهترین خودمان

بر روی رفتارمان نظارت داشته باشیم؛ زمان‌های را که ذهن‌مان مختل می‌شود و نمی‌توانیم قدرت ذهن‌مان را کنترل کنیم، بگردیم و ببینیم چه زمان‌هایی بیشتر این اتفاق می‌افتد. به طور مثال، تکرار اشتباهات یکسان، فرار از تغییرات یا تسلیم بعد از اولین اشتباه. باید استراتژی‌هایی برای کمک به خودمان جهت ساخت رفتار سازنده ترتیب دهیم.

تنظیم احساسات

احساسات‌مان را تنظیم کنیم؛ در مواجه با زمان‌هایی که برای خودمان افسوس می‌خوریم به خاطر ترسی که از خطرات داریم یا زمانی که احساس می‌کنیم که دنیا به ما بدهکار است، ترس از تنهایی، تحقیر موفقیت دیگران یا نگرانی در مورد راضی کردن هر کسی، اجازه ندهیم این نوع احساسات ما را از بروز کامل پتانسیل‌های خود دور کنند. به یاد داشته باشیم اگر می‌خواهیم احساس متفاوتی داشته باشیم، باید متفاوت فکر و رفتار کنیم.

بهترین بودن به افکارمان مرتبط است؟

به افکارمان بیاندیشیم؛ برای ارزیابی افکار خود، تلاش و انرژی بیشتری لازم است. اما افکار بیش از حد مثبت یا اغراق‌آمیز منفی، احساسات و رفتار ما را تحت‌تاثیر قرار خواهند داد و می‌توانند با قدرت ذهن تداخل داشته باشند. خود را بسنجیم. آیا افکار واقع‌گرایانه و منطقی داریم؟ می‌توانیم بهترین تصمیمات را برای خود بگیریم یا افکاری دارید که شما را به عقب می‌کشند؟ یا افکاری که ما را ضعیف می‌کنند تا بیخیال توانایی‌های‌مان شویم و انرژِی‌مان را هدر دهیم؟ پس یک بار دیگر به این فکر کنیم که چگونه می‌توانیم بهترین خودمان باشیم؟

منبع:
برگرفته از کتاب بهترین خودمان باشیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.