ما آدمها ذاتا عجول هستیم. مقصد را میخواهیم مسیر را نه. عادت سازی یک فرآیند است. اما ما نقطه موفقیت را میخواهیم، خطی که به آن میرسد را نه.
اما عادتها و رفتارهای ثابتی که ما را به یک هدف میرسانند فقط یک وسیله نیستند. آنها نحوه «بودن» مارا در جهان مشخص میکنند.
در این مقاله به چند بینش مهم در مورد عادتسازی میپردازیم که کمک میکند با تسلط بیشتری رفتارهای مورد علاقهمان را تبدیل به عادت کنیم. چند اصل اساسی که شاید قبلا به آن فکر نکرده باشیم.
عادت سازی چیست؟
شکلگیری عادت، فرآیندی است که طی آن رفتارهای ما خودکار میشوند. یعنی بدون فکر کردن انجامشان میدهیم. خیلی از عادتها، خوب یا بدـ، ممکن است بدون قصد قبلی در ما به وجود آمده باشند. اما این امکان هم وجود دارد که آگاهانه پرورش داده شوند. یا حذف شوند.
عادت سازی در راستای اهداف شخصی، کمک میکند رفتارهای روزمره ما، بدون اینکه هربار در موردشان فکر کنیم ما را به هدفهایی که میخواهیم برسانند. اما فارغ از هدف، عادتهای خوب، به خودی خود به ساختن هویتی منسجمتر و توسعهیافته کمک میکنند.
عادت سازی چطور به شکل گیری هویت کمک میکند؟
عادت سازی به شکل گیری هویت فردی کمک میکند. چرا؟ چون هویت یک فرد شامل الگوهای رفتاری، اعتقادات، ارزش ها و انتخاب های زندگی او است. روشی است که دیگران نسبت به او شناخت پیدا میکنند و پیش از آن روشی است که فرد خودش را به خودش معرفی میکند.
میشود اینطور گفت که عادتسازی مثبت و سالم به شکل گیری هویت سالم و موفق فرد کمک کند.
اگر مثلا به تغذیه سالم به چیزی فراتر از مسیری کوتاه مدت، برای رسیدن به تناسب اندام نگاه کنیم، آن وقت عادت سالمخوری جزوی از هویت ما خواهد شد. معرف هویت فردی که به خودش و بدنش احترام میگذارد.
فردی که عادت ورزیدن ورزش را دارد، به تدریج به عنوان یک فرد ورزشکار شناخته می شود. ارتباط دیگر عادتها به هویت، مربوط به افزایش اعتماد به نفس و خوداعتباردهی است. دو ویژگی روانی که در نهایت به شکلگیری هویتی موفق و مثبت کمک میکند.
علاوه بر همه اینها داشتن عادتها و روتینهای مشخص، به احساس امنیت و ثبات کمک میکنند. داشتن ریتمهای مشخص در زندگی، به ما احساس کنترل و تسلط بیشتری در زندگی میدهد.
۱. در عادت سازی، اجازه دهیم محیط برایمان کار کند
هر بار که یک رفتار را تکرار میکنیم، آن کار رای دادن به آدمی است که میخواهیم باشیم.
محیط به رفتار ما شکل میدهد. یعنی اگر به صورت مکرر خود را در محیطی قرار دهیم که از یک عادت خوب پشتیبانی میکند، به مرور رفتار ما هم تاثیر خواهد گرفت. برای مثال، ممکن است مدام برای خریدن کتاب کودک برای فرزندتان به کتابفروشی بروید. بالاخره در آن بین برای خودتان هم کتاب برخواهید داشت.
اگر برای همراهی با دوستتان آخر هفتهها با او به آرایشگاه بروید. با این کار، احتمال اینکه بعد از چند بار خودتان هم خدمات زیبایی بگیرید بالا میرود.
۲. افرادی که… از آن دسته افرادی هستند که …
به تاثیر محیط بر رفتار و عادتهایمان اشاره کردیم. اما بخش مهمی از محیط افراد و ارزشهای افراد اطراف ماست. سعی کنید در ذهنتان جملات زیر را پر کنید:
افرادی که پیاده روی میکنند، احتمالاً عادات و ارزشهای خوب دیگری مانند … را دارند.
افرادی که برای فرزندان خود کتاب میخوانند، احتمالا عادتهای خوب دیگری مثل … را دارند.
با همین الگوی فکری میشود حدس زد که کوهنوردان احتمالا دوستدار محیط زیست و ماجراجوتر باشند یا به طور متوسط تغذیه سالمتری داشته باشند.
میتوانیم با صرف زمان بیشتر با افرادی که دارای صفات، ارزشها یا عادات خاصی هستند، به بهانه این ارتباط، عادت سازی را برای رفتارهای جدید، در خودمان شکل بدهیم.
به این فکر کنیم که اگر می خواهیم بیشتر سفر کنیم، کجا میتوانیم با افرادی که بیشتر سفر می کنند معاشرت کنیم؟ اگر میخواهیم بیشتر ماجراجو یا اجتماعی باشیم کجا میتوانیم افرادی با این ویژگیها پیدا کنیم؟
۳. یک ظاهر خاص از یک رفتار را رها کنیم
میخواهیم ورزش کنیم اما از باشگاه رفتن بیزاریم. آیا باشگاه رفتن تنها راه ورزش کردن است؟
دوست داریم کتاب بخوانیم، اما وقت یا بودجه کافی برای در دست گرفتن کتاب کاغذی نداریم. آیا فقط از این راه میشود مطالعه کرد؟
برای ورزش میتوانیم یک مربی یا کلاس آنلاین برداریم. برای مطالعه میتوانیم کتاب صوتی گوش کنیم یا نسخه دیجیتال کتاب را در گوشی تلفن بخوانیم.
قالبهای متداول یک رفتار به معنای تنها راه انجام آن نیست. به جلوههای بیرونی و عینی یک خواسته، که در رفتار خودش را نشان میدهد، توپوگرافی رفتاری میگویند. یک عادت، میتواند توپوگرافیهای مختلفی داشته باشد. پس ذهن خودمان را برای عادت سازی به مصادیق خاصی محدود نکنیم و منعطف باشیم.
۴. به رفتار زمان و مکان بدهیم
جیمز کلیر نویسنده کتاب معروف خرده عادتها میگوید: «قانون اول تغییر رفتار، واضحکردن آن است». او از یک فرمول مهم به عنوان استراتژی عادت سازی حرف میزند که به آن فرمول قصد پیادهسازی میگوید:«من در (زمان..) و (مکان…)، (رفتار … را میکنم)».
با این استراتژی، برنامهریزی مفهوم واضحتری پیدا میکند. مهم این است مکان خاص و زمان خاصی را برای تکرار یک رفتار تعیین کنیم. همانطور که اشاره کردیم، توپوگرافی را رها کنیم و شرایط مناسب خودمان را برای محیطسازی عادتهای جدید تعیین کنیم. با این تفکر، خودمدیریتی برای عادتهای مفید خیلی راحتتر خواهد بود.
شخصیسازی عادتهای مفید خیلی مهم است. یک نفر صبحها برای ورزش بیشتر انرژی دارد یک نفر عصرها. دیگری در کلاس حضوری بهتر چیز یاد میگیرد یک نفر آنلاین. بعضیها آخر شبها را میتواند برای زمانبندی مطالعه فیکس کند، عده ای دیگر با کتاب صوتی در ساعات ترافیک.
تنها در صورتی یک رفتار خاصیت تکرار شوندگی و ظرفیت تبدیل شدن به عادت را پیدا میکند، که زمانها و مکانهای خاص خودش را متناسب با شرایط و سبک زندگیمان داشته باشد.
اینطوری میتواند در زندگی ما جایگاه ثابتی پیدا کند. برای اینکه پس از مدتی اتوماتیک شود و بدون فکر انجامش دهیم.
سخنی از سلامتپاد
همه آدمها دوست دارند موفقتر، پولدارتر یا لاغرتر باشند. بعضیها همتش را دارند و به راهکارهایش و به رفتارهایی که باید برای این نوع هدفها به خرج دهند فکر میکنند و آنها را به کار میگیرند. اما این جمله رو دوباره با هم مرور کنیم: عادتها هویت ما را میسازند. روشی برای اینکه خودمان را به خودمان و بعد به دیگران میشناساند. پس تفاوت در دیدگاه برای عادت سازی مهم است.
هر بار که یک رفتار را تکرار میکنیم، آن کار رای دادن به آدمی است که میخواهیم به آن تبدیل بشویم. عادت سازی صرفا وسیلهای برای اینکه به هدفی موقت برسیم نیست. پس به جای اینکه عادتها به کجا میرسانند فکر کنیم، به این اینکه چطور آدمی با چه ویژگیهای میخواهیم باشیم، فکر کنیم.
برای نوشتن این مقاله از منابع زیر بهره بردهایم:
www.verywellmind.com
www.psychologytoday.com