خشونت علیه زنان یعنی چه؟ WHO میگوید از هر ۳ زن در دنیا یک زن تجربه خشونت فیزیکی یا جنسی از طرف شریک عاطفی خود را دارد؛ این در حالی است که تعداد زیادی از خشونتها علیه این افراد اصلا گزارش نمیشوند که قابل تخمین در آمار باشند.
همچنین با در نظر گرفتن خشونتهای قومیتی و خانوادگی، یا خشونتهای سیستماتیک که قانونی هم محسوب میشوند، میتوان حدس زد آمار فراتر از این باشد. زنان هنوز آن بخشی از جامعه هستند که سوژه انواع خشونت قرار میگیرند و متاسفانه هنوز در خیلی از کشورها «عرف» از این خشونت حمایت میکند.
خشونت پنهان، فراگیرتر از هر آماری!
خشونت علیه زنان تنها به معنای خشونت فیزیکی نیست. این امر بسیار گستردهتر است و شامل آزار جنسی، عاطفی، روانی و مالی میشود. دو نوع اصلی خشونت علیه زنان را هدف قرار میدهد: ۱. خشونت خانگی و خانوادگی .۲.تجاوز جنسی.
اصطلاح خشونت علیه زنان به معنای هر عمل خشونت آمیز است که منجر به آسیب یا رنج جسمی، جنسی یا روانی به زنان شود یا «احتمالاً» منجر به آسیب یا رنج جسمی، جنسی یا روانی زنان شود گفته میشود.
وقتی میگوییم «احتمالا»، یعنی تهدید به انجام چنین اعمالی هم خشونت محسوب میشود. تهدید، ترساندن، تحت فشار دادن از نظر مالی، سلب آزادیهای فردی زن و تحقیر و فحاشی از دسته از خشونتهایی هستند که رد کبودی و زخم آن قابل مشاهده نیست، اما هر روزه در دنیا رخ میدهد.
خشونت جنسی توسط شریک عاطفی، پشت درهای بسته
خشونت علیه زنان به ویژه خشونت شریک جنسی و خشونت جنسی یک مشکل عمده بهداشت عمومی و نقض حقوق بشر زنان است. اگر همان آمار ۱ نفر از هر۳ نفر را مبنی قرار دهیم، سازمان ملل اعلام میکند بیشتر این خشونتها از طرف شریک جنسی زنان صورت میگیرد.
در سراسر جهان، تقریباً یک سوم (۲۷ درصد) از زنان ۱۵ تا ۴۹ ساله که در یک رابطه بودهاند گزارش میدهند که مورد خشونت فیزیکی و یا جنسی توسط شریک صمیمی خود قرار گرفتهاند.
مصادیق خشونت علیه زنان
وقتی در مورد حمایت «عرف» از خشونتهای زنان صحبت میکنیم، آن بخشی از ماجراست که خود زنان نمیدانند رفتاری که با آنها شده مصداق خشونت است؛ یعنی به نوعی آن رفتار را عادی، یا حق خود میدانند. گاهی هم مسئله عرف نیست. زنی که شاهد خشونت مداوم پدر خود با مادرش و سکوت او بوده، وقتی خودش در زندگی مشترک قرار میگیرد، فکر میکند که این رفتار طبیعی است.
بنابراین، یکی از قدمهای مهم مبارزه با خشونت علیه زنان، آگاهسازی خود افراد تحت ستم در مورد مصادیق خشونت است.
در این بخش قصد داریم نگاهی بیندازیم به مصادیق خشونت علیه زنان و شناخت آنها. گفتنی است که اعمال خشونتآمیز معمولا بین افرادی که رابطه صمیمی دارند یا داشته اند رخ میدهد.
۱.یک الگوی رفتاری مداوم با هدف کنترل از طریق ترس
به عنوان مثال با استفاده از رفتار خشونت آمیز و تهدیدآمیز. در بیشتر موارد، رفتار خشونت آمیز بخشی از طیفی از تاکتیکها برای اعمال قدرت و کنترل بر زنان و فرزندان آنها است و می تواند هم جنایی و هم غیرجنایی باشد. ورفتار تهدید آمیز یا خشونت آمیز می تواند شامل آزار جسمی، جنسی، عاطفی، روانی و مالی باشد.
۲.خشونت فیزیکی علیه زنان
خشونت فیزیکی علیه زنان میتواند شامل سیلی، هل دادن، ضربه زدن، مشت، پرت شدن از پلهها یا در سراسر اتاق، لگد زدن، چرخاندن دستها، خفگی، سوختن یا ضربه چاقو باشد.
۳.آزار روانی و عاطفی
آزار و خشونت روانی علیه زنان میتواند شامل طیفی از رفتارهای کنترل کننده مانند کنترل امور مالی، انزوا از خانواده و دوستان، تحقیر مداوم، تهدید علیه کودکان یا تهدید به جراحت یا مرگ باشد.
۴.سوء استفاده مالی یا اقتصادی
شامل کنترل اجباری پول یا سایر داراییهای شخص دیگر است. همچنین میتواند شامل سرقت پول نقد، اجازه ندادن به زنان برای شرکت در تصمیمات مالی یا جلوگیری از داشتن شغل زنان باشد.
۵-خشونت خانوادگی
خشونت خانوادگی اصطلاح گستردهتری است که به خشونت بین اعضای خانواده و همچنین خشونت بین شرکای صمیمی اشاره دارد. این امر شامل همان نوع رفتارهایی است که برای خشونت خانگی توضیح داده شد. اگرچه فقط برخی از جنبههای خشونت خانوادگی جرم محسوب میشوند، اما هر رفتاری که باعث شود قربانی در ترس زندگی کند غیرقابل قبول است.
اصطلاح «خشونت خانوادگی» پرکاربردترین اصطلاح برای شناسایی تجربیات مردم بومی و حاشیهایی کشورمان است، زیرا شامل طیف گستردهای از روابط زناشویی و خویشاوندی است که ممکن است در آن خشونت رخ دهد.
۶-تجاوز جنسی
تجاوز جنسی یا خشونت جنسی میتواند شامل تجاوز جنسی، تجاوز جنسی با ابزار، اجبار به تماشای یا شرکت در هرزهنگاری، تن فروشی اجباری، و وادار شدن به رابطه جنسی با دوستان مجرم باشد.
علل خشونت علیه زنان چیست؟
بسیاری از تصورات نادرست و کلیشههای جنسیتی، در مورد این امر را توجیه کرده و به آن دامن میزنند. افسانههای زیادی وجود دارد، مانند اینکه: «مردان نمیتوانند خشم یا میل جنسی خود را کنترل کنند» یا «الکل باعث خشونت مردان میشود.» یا «زنان اگر بخواهند میتوانند شرکای خشونت آمیز را ترک کنند». لیست این باورهای اشتباه را میتوان ادامه داد؛ اما تمام این سخنان غیرعلمی است. مردان هم سطوح مشابهی از خشونت را تجربه میکنند و برای کنترل خود به اندازه زنها قابلیت روانی دارند. اما دلیل اینکه در قرن ۲۱ با وجود تمام پیشرفتهای بشر، هنوز زنان سوژه خشونت هستند چیست؟
تحقیقات میگویند که عوامل مهم خشونت علیه زنان عبارتند از:
۱- توزیع نابرابر قدرت و منابع بین مردان و زنان
۲- پایبندی به نقشها و هویتهای جنسیتی کاملاً مشخص؛ یعنی مردانه و زنانه کردن موضوعات.
۳- نگرشهایی که خشونت را تایید یا تحمل میکنند؛ این همان عرفی است که به آن اشاره کردیم. نگرشهایی که خشونت را تایید میکنند، به عنوان نقش اصلی در شکلگیری به نحوه واکنش افراد، سازمانها و جوامع به خشونت شناخته میشوند.
نگرشهایی که خشونت علیه زنان را بازتولید میکند
شاید شما با مطالعه این بخش از مقاله مصادیق زیادی به ذهنتان بیاید؛ متاسفانه این نگرشها اطرافمان را فرا گرفتهاند و مثال کم نمیآوریم. اما به عنوان نمونه:
- توجیه خشونت علیه زنان، با این استدلال که این نوع رفتار مرد علیه زن شرعی است.
- توجیه خشونت با نسبت دادن آن به عوامل بیرونی (مانند استرس).
- سلب مسئولیت از از فردی که خشونت راه انجام داده؛ با این استدلال که مردها به دلیل عصبانیت یا تمایلات جنسی بیشتر نمیتوانند خودشان را کنترل کنند.
- بیاهمیت جلوه دادن تأثیر این مقوله و عدم خودابرازگری زنان با این تفکر که تاثیر این مقوله جدی نیست که نیاز به اقدامات خود زنان، جامعه یا سازمانهای دولتی باشد.
- انکار خشونت؛ انکار جدی بودن آن، انکار وقوع آن یا انکار اینکه برخی رفتارها واقعاً خشونتآمیز هستند.
دنیا را نارنجی کن
سازمان ملل متحد ۲۵ نوامبر را روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان نامگذاری کرده. این سازمان با شعار دنیا را نارنجی کن Orange The World در این روز از همه مردم دنیا میخواهد در مقابل خشونت علیه زنان بیتفاوت نباشند. اما متاسفانه تنها یک روز در تقویم برای این همبستگی کافی نیست. آگاهیبخشی به زنان و مردان برای داشتن دنیایی کم آسیبتر و آرامتر، کار و فرهنگسازی مدام و مستمر میطلبد.