مهارت خودمدیریتی شاید یکی از مهمترین مهارتهایی باشد که هر شخصی نیاز است که آنها را فرا بگیرد. مخصوصا زنان. بسیاری از تحقیقات این امر را ثابت کرده که زنان بسیار بیشتر از مردان درگیر تعارض بین زندگی شغلی و غیر شغلی میشوند. دلیل ایجاد این تعارضها وظایفی جنسیتی است که جوامع برای زنان در نظر گرفتهاند.
با مهارتهای خودمدیریتی در محیط کار میتوانیم محیط آرامتر و پویاتری را تجربه کنیم. شاید بسیاری از ما با مهارتهای خودمدیریتی در زندگی شخصی خود آشنا باشیم؛ مهارتهایی از قبیل عقب نماندن از پرداخت صورت حسابها یا فکر کردن به خرید لوازم بهداشتی قبل از تمام شدن آنها. اما خودمدیریتی در محیط کار چگونه است و چه اصولی را در بر میگیرد؟ در این مطلب قصد داریم تا با این اصول و خودمدیریتی در محیط کار آشنا شویم.
خودمدیریتی در محل کار
شاید بتوان تعریفی بسیار ساده از خودمدیریتی داد: خودمدیریتی یعنی فعال بودن و توانایی جست و جوی راهحلها. این بدان معنی است که ما رویکرد انفعالی به اتفاقات نداریم و همیشه منتظر نمیشینیم که اتفاقات بیفتد و پس از آن عکسالعمل نشان دهیم.
وقتی یک مدیر باید دائماً به کارمند یادآوری کند که کار خود را به موقع تحویل دهد یا اینکه جلسهای قرار است شروع شود، برای همه ناامیدکننده است. در سطح ابتدایی، مهارتهای خودمدیریتی توانایی انجام کار خود بدون نیاز به یادآوری یا توبیخ است.
بهترین کارمندان، از منظر مدیران و صاحبین کسب و کار، از طریق یادگیری یا تمایل ذاتی، مهارتهای خودمدیریتی پیشرفتهتری دارند و از این مهارتها برای پیشرفت شغلی خود استفاده میکنند.
اما خوبی مهارتهای خودمدیریتی آن است که میتوانیم آنها را یاد بگیریم و تمرین کنیم! در زیر به معرفی ۱۰ اصل طلایی خود مدیریتی میپردازیم.
در زمینه زندگی شغلی بیشتر بخوانیم: اهمیت مهارت تنظیم هیجانات در روابط کاری و شخصی
۱-اولین گام خودمدیریتی: معجزه هدفگذاری مشخص!
اولین قدم برای خودمدیریتی هدفگذاری است. البته که در هر مسالهای در زندگی هدفگذاری مهم است؛ اما در هدفگذاری کاری علاوه بر اینکه به ما جهت میدهد، باعث میشود که مسیر خود را برای خودمان شفاف کنیم. توجه داشته باشیم که منظور از هدفگذاری در محیط کار، هدفگذاری عینی و قابل اندازهگیری در یک بازه زمانی مشخص، واقعبینانه و قابل دستیابی است. میتوانیم این اهداف را یک ماهه، ۳ ماهه یا یکساله درنظر بگیریم. در انتهای این بازه زمانی آنچه که مهم است این است که تا چه اندازه توانستیم به این اهداف دست پیدا کنیم.
۲- اهدافمان را اولویتبندی کنیم
اولویتبندی با تمرین قابل دستیابی است. چون ما نیاز به این داریم وظایف خود را بدانیم و همچنین از روند محل کارمان آگاهی داشته باشیم، اما مهارت مدیریت زمان، یکی از مهارتهایی است که بیشتر کارفرمایان تشنه آن هستند. حداقل باید بتوانیم به لیست کارهای آن هفته یا روزمان نگاه کنیم و آنها را بر اساس اهمیت و اولویتشان سامان دهیم. آنچه که در اینجا مهارت خودمدیریتی به حساب میآید، این است که کدام هدف مهمتر است و باید زودتر انجام شود.
۳-مدیریت استرس و تابآوری
ممکن است ما در طول روز کاری به افراد زیادی بربخوریم، افرادی که خشمگین و عصبی یا زیادی متوقعاند. در همین لحظه است که باید استرسمان را مدیریت کنیم و تابآوری را تمرین کنیم. این مهم است که بدانیم چگونه در عصبانیت از تصمیمهای عقلانی جدا نشویم و همچنین تصمیم درست را اتخاذ کنیم.
۴- توانایی برنامهریزی؛ رمز پیروزی در خودمدیریتی
هنگامی که برای اولین بار شروع به برنامهریزی میکنیم، بسیار باارزش خواهد بود که برای خودمان یک چک لیست تهیه کنیم. تهیه چک لیست دو مزیت مهم دارد. اولین مزیت آن این است که باعث میشود ما امور مهم را فراموش نکنیم. دومین مزیت چک لیست این است که بسیاری کمک خوبی برای ماست که ببینیم ترتیب وظایف ما به چه شکل است. ممکن است به ما بگویند برای یک جلسه مهم آماده شویم. در این صورت آیا در این جلسه نیاز به لپتاپ داریم؟ آیا باید چیزی تحویل مدیرمان بدهیم؟ آیا فایلهای موردنیازمان را آپلود کردیم؟
۵-مدیریت زمان؛ این طلای گرانبها
اگر مدیریت زمان نداشته باشیم، در محیط کارمان درگیر امور بیهوده میشویم. درگیر جلساتی بیپایان!
کلید مدیریت زمان همانطور که به نظر میرسد این است: مدیریت زمان در رابطه با آنچه که باید ارائه دهید.
این یعنی به طور دقیق مشخص کنیم که یک کار چه قدر طول میکشد و چه مقدار از روز کاری خودمان را باید به آن اختصاص دهیم.
اگر اغلب متوجه میشویم که ساعتهای طولانی کار میکنیم، این امر میتواند بیانگر ضعف ما در مدیریت زمان باشد. اگرچه ممکن است به این دلیل باشد که از ما خواسته میشود کارهای زیادی انجام دهیم، بنابراین باید ارزیابی کنیم که آیا حجم کاریمان معقول است یا خیر.
۶-مسئولیتپذیری؛ رمز ترقی ما
مسئولیتپذیری دو مولفه مهم دارد. اول توانایی به انجام رساندن آن وظیفهای که به آن متعهد شدیم. در زمانی که گفتیم آن را انجام میدهیم. دوم پذیرش اشتباهاتمان و تلاش برای بهبود و ارتقا کاراییمان در طول زمان. اگر مشکلی پیش بیاید، باید سطح استرس خود و اطرافیانمان را مدیریت کنیم و اشتباهات، خطاها و تصمیمات خود را بپذیریم. این بسیار عمل زیبایی است که وقتی اشتباه کردیم با صدای بلند بگوییم که اشتباه کردیم و پس از آن مهمتر از عذرخواهی دستیابی به راهحل مناسب است.
۷- توانایی حل مساله یک ضرورت برای خودمدیریتی
توانایی حل مساله یکی از مهمترین ویژگیهای یک فرد شاغل است. این ویژگی باعث میشود تا با رویکردی منعطف و متناسب با اهداف شرکت و محل کارمان، دست به عمل بزنیم. گاهی اوقات توانایی حل مساله به این معناست که کمضررترین گزینه را انتخاب کنیم. درک نحوه سنجش گزینهها و تصمیمگیری واضح، ما را در جای خوبی قرار میدهد.
۸-اعتماد به نفس در محیط کاری رمز خودمدیریتی موفق
اعتماد به نفس یکی از ویژگیهای منحصربهفرد محیط کاری است. این ویژگی خودمدیریتی تنها به کارهای فردی دلالت ندارد بلکه تشویق همه کارمندان به خودآگاهی، ایجاد جو مثبت و بهبود در ارائه بازخورد میتواند محیط کاری مثبتی ایجاد کند که در آن اعتماد به نفس همه افزایش مییابد. این امر بسیار مهم است این که ما بتوانیم تاثیرگذار بر محیطمان باشیم.
۹- خودآگاهی و سازگاری در خود مدیریتی بسیار مهم است
خودآگاهی در محیط کاری به معنی این است که ما آگاه باشیم که اعمال و کلماتمان چه تاثیری بر دیگران میگذارد. اگر ما خودآگاهی داشته باشیم به این معنی است که از پیامدهای رفتار خود در موقعیتهای مختلف آگاهیم.
۱۰- بهرهوری بالاتر با شناخت فنی
ما به عنوان یک فرد شاغل باید بدانیم که با ابزارهایی که کار میکنیم چه مزیتها و معایبی، چه امکانها و نقصهایی دارند. بهتر است ما از پرسیدن نترسیم و اگر پیشنهادی برای بهبود ارتقای کیفی کارمان داریم انجام دهیم. افزایش فنی با پرس و جو و پیدا کردن نواقص ابزارها و روند کارمان اتفاق میافتد.
در شرایطی که خلاقیت روز به روز مولفه مهمتری میشود، بسیار مهم است که ما روی نقاط ضعفمان کار کنیم و آنها را بهبود ببخشیم. با توجه به بازار کار کشورمان این امر برای زنان بسیار مهمتر است چرا که زنان بیشتر نیاز دارند تا در یک شرایط نابرابر کار مورد علاقه خودشان را به دست آورند.
از این منبع برای نوشتن این مطلب نیز استفاده کردیم: betterup