گیمیفیکیشن در کار؛ کار و زندگی را یک بازی لذتبخش کن. گیمیفیکیشن چیست؟ وقتی کودک بودیم در قالب بازی، ادای رانندگی را در میآوردیم؛ ادای آشپزی، ادای فروشندگی یا ادای تعمیر کردن چیزی؛ ما از تصور و تقلید کارهای بزرگسالانه لذت میبردیم، شاید چون هنوز تعهد و مسئولیت پشت آن نبود؛ اما کافی است به خاطر بیاوریم یک زمانی حس لذت و بازیگوشی پشت بیشتر کارهایی که امروز به عنوان یک بزرگسال انجام میدهیم وجود داشت؛ اما چطور میشود این حس را دوباره زنده کرد؟
کاربرد گیمیفیکیشن در کسب و کار؛ چطور لذت و بازیگوشی را به زندگی بزرگسالانه برگردانیم؟
زندگی که به هرحال میگذرد؛ اما بهتر است خوش هم بگذرد. نه؟ تکنیکی به اسم بازیوارهسازی زندگی وجود دارد که از زندگی شغلی گرفته تا فرآیندهای آموزشی به کار میآید؛ کافی است که سبک فکری آن را یاد بگیریم تا دوباره هیجان و سرگرمی را به زندگیمان برگردانیم؛ یا حداقل کمتر دچار ملال شویم؛ این تکنیک در فضای تجارت بسیار مورد استفاده است و کاربرد آن در طراحی محصولات مربوط به سبک زندگی مثل اپلیکیشنهای سلامتی یا آموزش زبان به کار میآید؛ حالا میخواهیم ببین این تفکر در زندگی شخصی و انفرادی چطور کار میکند.
۵ اصل استفاده از گیمیفیکیشن در کار و زندگی
هدف این است که به کارهای رومزمرهمان رنگ بازی ببخشیم. اما چگونه یک برنامه مبتنی بر بازی برای خودمان طراحی کنیم؟ در اینجا ۵ راهکار به شما معرفی میکنیم.
۱-قدم اول: از سیستم پاداشدهی بازیها الهام بگیریم
میتوانیم از علایقمان برای بازیوارهسازی زندگیمان شروع کنیم. خوراکیهای مورد علاقهمان چیست؟ فیلم مورد علاقهمان کدام است؟ یک لیست از کارهای لذتبخش برای خودمان داشته باشیم؛ همه آنها میتواند جایزه انجام یک کار سخت باشد؛ هرچقدر کار سختتر جایزه بزرگتر.
برای شروع هدفی مشخص برای خودمان معین کنیم؛ میتوانیم رسیدن به هدف را در چند مرحله تقسیم کنیم و بعد از عبور از هر مرحله برای خود پاداشی در نظر بگیریم؛ مثلا اگر سه صفحه از این کتاب را امروز بخوانم بعدش میوه میخورم؛ یا جایزه من برای تمام کردن این پروپوزال کاری، دیدن فیلم مورد علاقهام است؛ اگر موفق شوم فلان قرارداد را ببندم یک رستوران خودم را مهمان میکنم با غذای موردعلاقهام.
این میشود یک پایان خوش زودهنگام و دستیافتنی، برای هر هدف زماندار که قرار است در طولانی مدت چیزی به زندگی ما اضافه کند؛ به هرحال اگر بدانید یک بستنی خوشمزه در فریز منتظر شماست تا کاری که جلوی رویتان است را تمام کنید، ماجرا عوض میشود. نه؟
قدم دوم: نقش خودمان و دیگران را در زندگیمان معین کنیم
درست همچون بازیهای دوران کودکی که نقش افراد در یک بازی تعیین میشد، در حال حاضر هم چیزی تغییر نکرده است باید نقش افراد را معین کنیم. اینکه برای رسیدن به هدف تعیینشده افراد چه نقشی دارند بسیار مهم و تاثیرگذار خواهد بود؛ مثلا اگر رفتار کسی را در محیط کار دوست نداریم و حس میکنیم منتظر فرصت است تا زیرآبمان را بزند، ما قهرمان یک داستان هستیم و او ضدقهرمان.
حالا نه که شمشیر برداریم بزنیمش! عجالتا بازیهای خشن را فاکتور بگیریم؛ به جایش یک قهرمان باهوش باشیم که با آرامش و فرصت شرایط را به نفع خودش تغییر میدهد؛ به این فکر کنیم که دوست داریم چطور نقشی داشته باشیم؟ آن کسی که ضعیف است و منتظر است دیگران نجاتش دهند؟ یا آنی که با آرامش و تسلط اوضاع را توی مشتش میگیرد؟ با کدام سکانس بیشتر به شما خوش میگذرد؟
قدم سوم: سبک خودمان را تعریف کنیم
این مرحلهای است که در آن تصمیم میگیریم چه مجموعه مهارتها یا منابعی را برای بازی کردن باید داشته باشیم. ما از قبل یک هدف داریم (مرحله ۱)، بنابراین اکنون زمان آن است که بفهمیم بهترین راه برای رسیدن به آن هدف چیست؛ این مهارتها میتواند مهارتهای شغلی ما باشد؛ برنامهنویس هستیم یا فروشنده. طراح هستیم یا مدیر پروژه. یا هر مهارتی که در طی زندگی برای گذران یاد گرفتهایم مثل رانندگی یا آشپزی؛ پس همه مهارتهایی که به عنوان جبر زندگی به کارشان میگیریم، حالا میتواند تبدیل به محتوای یک بازی داستاندار و جایزهدار شود.
قدم چهارم: نقشه راه بازی
ظرف شستن مثال ساده و خوبی است؛ به این فکر کنید چند مرحله میتوانید برای آن بسازید؟ مثلا: مرحله اول خالی کردن تمام باقیماندههای غذا، مرحله دوم تفکیک قابلمهها از بقیه ظرفها، مرحله سوم کفی کردن تمام ظرفها و مرحله آخر آبکشی. بعدش؟ میروید سراغ جایزه! قطعا این بازی جایزهای اندازه تمام کردن ۱۰ صفحه ترجمه ندارد که مثلا برایش بروید برای خودتان لباس نو بخرید! شاید یک چرت کوتاه یا یک خوراکی برایش کافی باشد.
در واقع تا قدم چهارم باید تکلیف چند چیز را مشخص کرده باشیم: هدفمان (کار جدی ما چیست؟ در این مثال تمیز شدن آشپزخانه)، افرادی که در این مسیر با ما هستند (هم تیمیها، نقش مثبتها و نقش منفیهای بازی)، مهارتها و منابع موردنیاز؛ حالا نوبت به طراحی ذهنی بازی دلخواهمان میرسد. مراحلی که باید طی کنیم را تفکیک کنیم، ترتیب انجام و زمانبندی مشخص کرده و برایش پاداش در نظر بگیریم. ظرف شستن خودش میتواند یک مرحله از تمیز کردن آشپزخانه باشد و تمیز کردن آشپزخانه یک مرحله از تمیزی کل خانه.
قدم پنجم: همبازیهای خود را پیدا کنیم
نهایتا، بازی برای ما جذاب خواهد بود که جمعی باشد و افرادی دیگری هم حضور داشته باشند. میتوانیم برنامهمان را با دوستان نزدیک و همهدفمان به اشتراک بگذاریم. این کار باعث میشود برنامهمان را جدیتر دنبال کنیم و همچنین یک رقابت سالم بین ما شکل میگیرد؛ اگر پای یک کار تیمی در میان باشد، جایزه هم میتواند با توافق جمع یک لذت و تفریح دو یا چند نفره باشد؛ در طراحی بازی هم میشود نقشها را تقسیم کرد.
گیمیفیکیشن در اینستاگرام، اپلیکیشنهای گیمیفیکیشن را از یاد نبریم
اگر این ۵ قدم برای ما کماکان مبهم است. میتوانیم در این راه از اپلیکیشنهای رایگان نیز کمک بگیریم. در آنها آواتار خود را بسازیم و یا باعث پیشرفت آنشویم یا آن را نابود سازیم. اپلیکیشنهایی مانند Habit Rpg یا MyObjectives. این اپلیکیشنها ابزارهایی مفید هستند برای اینکه زندگیمان را همچون بازیها شکل دهیم تا برای ما هیجانانگیزتر شود.
چند مثال از کاربرد تفکر گیمیفیکیشن در کار و محصولات سبک زندگی
مثلا اپلیکیشنهای مربوط به سلامت و تندرستی مانند Fitocracy و QUENTIQ (Dacadoo) از روشهای گیمیفیکیشن استفاده میکنند تا کاربران خود را تشویق کنند که به طور مؤثرتری ورزش کنند و سلامت کلی خود را بهبود بخشند. کاربران برای فعالیتهایی که در تمرینات خود انجام میدهند، امتیازهای متفاوتی دریافت میکنند و بر اساس امتیازات جمعآوری شده، لول آپ میشوند؛ کاربران همچنین میتوانند ماموریتها (مجموعهای از فعالیتهای مرتبط) را تکمیل کنند و نشانهای موفقیت تناسب اندام به دست آورند. حالا بدون اپلیکیشن هم چه اشکالی دارد برای خودمان امتیاز و جایزه جمع کنیم؟
تاثیر نقش گیمیفیکیشن در کار و منابع انسانی
هدف گیمیفیکیشن تاثیرگذاری و ایجاد انگیزه و لذتبخشی در افراد است. اگر هدف گیمیفیکیشن این باشد، پس چه جایی بهتر از محیط کسب و کار برای عملی کردنش؟ اگر مدیر هستیم، میتوانیم از گیمیفیکیشن در جهت بهبود انگیزه کارکنان استفاده کنیم؛ مثلا در نظر گرفتن رقم تشویقی برای کارکنان، در صورت رسیدن درصد سود شرکت به عددی مشخص؛ این استراتژی مشارکت کارکنان را برای رسیدن شرکت به اهداف شرکت افزایش میدهد.
گیمیفیکیشن در کار، یک روز دلچسب از طلوع تا بازگشت به تختخواب!
گیمیفیکیشن را در طیف وسیعی از فعالیتها میتوان به کار گرفت؛ از لحظه بازگردن چشم تا برگشتن دوباره به تخت؛ از مراحل آماده شدن برای بیرون رفتن، تا مسئولیتهای شغلی تا کارهای خانه؛ همین حالا از حوصلهسربرترین و روی اعصابترین کارتان شروع کنید! با کاربرد گیمیفیکیشن در محیط کسب و کارتان رضایت شغلیتان افزایش مییابد و حال بهتری را تجربه خواهید کرد.
منبع: Medium