اضطراب و افسردگی چیست؟ همه ما کم و بیش لحظاتی را در زندگیمان را تجربه کردهایم که همراه با احساسات دردناک بوده؛ غم و اندوه، ناامیدی، ترس یا اضطراب همگی بخشی از تجربه یک روان سالم محسوب میشوند. اما در صورتی که باعث مختل شدن فعالیتهای عادی روزمره شوند، باید هوشیار باشیم که سراغ کمک برویم.
برای داشتن این هوشیاری لازم است مرز تجربه طبیعی احساسات منفی را با بیماری بدانیم؛ همچنین درک تفاوت اختلال اضطرابی و افسردگی هم به ما کمک میکند.
افسردگی چیست و چه علائمی دارد؟
افسردگی به شدت میتواند بر رفتارها و احساسهای ما تاثیرگذار باشد. اگر علایم زیر بیشتر از دو هفته ادامه داشته باشد، یعنی وقتش شده از یک متخصص سلامت روان کمک بگیریم؛ مزمن شدن این علایم ممکن است ما را به سمت افسردگی عمیق پیش ببرد، جایی که کمک کردن به خودمان برایمان سخت و سختتر میشود.
- احساس غم و اندوه دائمی
- ناامیدی و بی انگیزگی
- کمبود انرژی
- اختلالات تغذیه (بیاشتهایی یا پرخوری عصبی)
- اختلال در خواب (خوابیدن بیش از حد یا کمتر از حد معمول)
- عدم تمرکز و توجه
این علائمی که در بالا به آن اشاره کردیم ممکن است برای همه پیش بیاید. هنگامی میتوان نشانه افسردگی باشد که اولا: این مشکلات با منشایی فیزیکی و جسمی نباشد. مثلا ممکن است خوابآلودگی ما به دلیل مشکل قلبی یا تیروئید باشد. دوم اینکه همانطور که اشاره شد بروز این علائم مقطعی نباشد و ادامهدار باشد. حداقل ۲ هفته و هر روز این علائم را داشته باشیم. مهارت تنظیم هیجانات تا حد زیادی میتواند به شما در کنترل و متعادل کردن احساساتتان کمک کند.
اختلال اضطرابی چیست و چه علائمی دارد؟
اختلال اضطراب فراگیر اگرچه نشانههایی مشترک با افسردگی هم دارد اما تفاوتهایی هم دارد؛ به طور کلی اضطراب میتواند یک واکنش مقطعی نسبت به یک موقعیت یا بحران در زندگی باشد؛ در این مورد هم اگر علایم بیشتر از دو هفته ادامه پیدا کند و شدت آن در حدی باشد که عملکردمان را تحت تاثیر قرار بدهد، یعنی نیاز به کمک و آموزش مهارتهای مقابلهای سالم داریم. این نشانهها چیست؟
- نگرانی مداوم
- تعریق یا لرزش بیش از حد بدن
- عدم توانایی کنترل احساسات
- خستگی
- تمرکز ضعیف
- مشکلات در خوابیدن
- تکرر ادرار
- تپش قلب
البته اختلالات اضطرابی انواع متفاوتی دارد. مواردی که در بالا به آنها اشاره کردیم، علائم کلی و مشترکی است که در انواع اختلالات اضطرابی یافت میشود. اما وقتی کسی میگوید دچار اضطراب است بیشتر به اختلال اضطراب فراگیر اشاره میکند.
اضطراب و افسردگی چه شباهتهایی با یکدیگر دارند؟
میتوانیم این بخش را با آماری برای اثبات این شباهت شروع کنیم؛ حدود ۶۰ درصد از افراد مبتلا به اضطراب علائم افسردگی را نیز دارند و بالعکس. هر بیماری میتواند علائم دیگری را بدتر یا طولانیتر کند.
اضطراب و افسردگی میتوانند از ساختارها یا فرآیندهای مشابه در مغز ناشی شود. ممکن است در ابتدای زندگیمان، در دوران کودکی، درگیر استرس و تروما شده باشیم و این امر باعث میشود در سنین بالاتر افسردگی و اضطراب را تجربه کنیم. در صورتی که اختلالات اضطرابی داشته باشیم احتمال بیشتری دارد که به افسردگی دچار شویم.
در اضطراب و افسردگی میتوان علائم روانی مشابهی شناسایی کرد:
- احساس گناه
- درماندگی
- عزت نفس پایین
- احساس ترحم به خود
- مشکل حافظه و کمبود تمرکز
میتوانیم به علائم جسمی مشابه اضطراب و افسردگی نیز اشاره کنیم:
- مشکل اشتها
- تغییر وزن
- اختلال در حرکات
- سردرد و تعریق
- سرگیجه
افسردگی و اضطراب چه تفاوتهایی با یکدیگر دارند؟
با وجود متفاوت بودن شرایط، بروز همزمان اضطراب و افسردگی بسیار رایج است. بنابراین، دانستن اینکه ما درگیر کدام یک هستیم کمی دشوار به نظر میرسد. چرا که ممکن است ما هر دو بیماری را باهم داشته باشیم. اما میتوان تفاوتهایی قائل بود.
تفاوت اساسی افسردگی و اضطراب در علائم آن است. افسردگی یک احساس مداوم غم و اندوه است؛ ما همچنین در افسردگی انرژی و علاقه خود را به فعالیتهایی که زمانی دوست داشتیم از دست میدهیم. برخی از افراد مبتلا به افسردگی به صدمه زدن به خود فکر میکنند.
اما اضطراب شامل ترس یا نگرانی است که نمیتوانیم کنترل کنیم. بسته به نوع اضطرابی که داریم، نگرانی میتواند در طول فعالیتهای روزمره مانند ملاقات با افراد جدید ظاهر شود.
اگر احساس میکنیم که افسردهایم و یا درگیر اضطراب هستیم، بهتر است به پزشک مراجعه کنیم و دنبال خوددرمانی در این موارد نباشیم. نهایتا باید تشخیص را به عهده متخصص سلامت روان بگذاریم.
ااختلال افسردگی و اضطراب چگونه درمان میشوند؟
اگر علائم این دو همزمان در ما وجود داشته باشد، تشخیص آن برای دکتر به مراتب سختتر میشود. درمان اضطراب و افسردگی شامل گفتگو درمانی، دارو درمانی یا ترکیبی از این دو است.
درمان شناختی رفتاری (CBT) یکی از اصلیترین روشهای گفتار درمانی است. این به شما میآموزد که چگونه متفاوت فکر کنید و رفتار کنید تا از تحریک اضطراب یا افسردگی خود جلوگیری کنید.
روش درمان اضطراب
روشهای درمانی زیر میتواند به شما در مقابله با علائم اضطراب کمک کند:
دارو: دارو بیشتر اوقات به تنهایی مسبب درمان اختلالات اضطرابی نمیشود، اما میتواند به بسیاری از علائم کمک کند. داروهای تجویزی که معمولاً برای درمان اختلالات اضطرابی استفاده میشوند ممکن است شامل ترکیبی از داروهای ضداضطراب و ضدافسردگی باشد؛ انتخاب داروی مناسب میتواند زمانبر باشد و حتما باید با راهنمایی روانپزشک انجام شود؛ پس برای تاثیرگذاری این مرحله صبور باشید.
رواندرمانی: منظور از رواندرمانی برای اختلالات اضطرابی به طور مشخص گفتاردرمانی است. این روش برای افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی موثر بوده است. رواندرمانی بر اضطرابهای خاصمان متمرکز میشود و بر بهبود نیازها و اهداف فردی معطوف میشود. درمان شناختی-رفتاری (CBT) یکی از انواع رواندرمانی است که اغلب برای درمان اختلالات اضطرابی استفاده میشود. از طریق CBT، یاد میگیریم که چگونه تفکر و رفتار خود را تغییر دهیم.
گروههای حمایتی: گروههای حمایتی و افزایش سلامت اجتماعی میتوانند برای برخی از افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی مفید باشند، اما این گزینه به تنهایی ممکن است کافی نباشد.
تکنیکهای مایندفولنس برای کنترل استرس و آرامش: تکنیکهای تمدد اعصاب مانند مدیتیشن، یوگا، ژورنالنویسی، تمرین مهارت خودابرازگری، همگی راههای عالی برای کمک به کاهش اضطراب هستند. ورزش و الگوهای خواب سالم گزینههای بالقوه دیگری هستند که موفقیت بزرگی را نشان دادهاند. باز هم، این تکنیکها به خودی خود ممکن است درمان کافی نباشند. با این حال، هنگامی که همراه با رواندرمانی و یا دارو استفاده میشوند، میتوانند بسیار مفید باشند.
بیشتر بخوانیم: خودمراقبتی چیست؟
روشهای درمان افسردگی
برای درمان افسردگی هم عموما سه روش زیر کاربرد دارد.
دارودرمانی: داروهای ضدافسردگی میتوانند تا حدودی برای افراد مبتلا به افسردگی تسکین باشند. این داروها میتوانند به بهبود خلق و خو و سطح انرژیمان کمک کنند. داروهای تجویزی باید دقیقاً طبق دستور مصرف شوند و نباید بدون نظارت و راهنمایی یک روانپزشک مجاز قطع شوند.
رواندرمانی: رواندرمانی برای بسیاری از افرادی که از نظر بالینی افسرده هستند مفید است. کار با یک درمانگر دارای مجوز میتواند به ما کمک کند مهارتهای مقابلهای را بیاموزیم و همچنین رفتارهایی را که ممکن است به افسردگی ما کمک کند شناسایی کرده و تغییر دهیم.
درمان حضوری یا آنلاین این امکان را میدهد که استرس خود را مدیریت کنیم، روابط خود را بهبود بخشیم و در نهایت زندگی سالمتری داشته باشیم و به استقلال شخصیتی دست یابیم.
تغییرات سبک زندگی؛ واقعیت این است که دارودرمانی و رواندرمانی اگر با تغییر سبک زندگی همراه نشوند، درمان و حفظ بهبودی پس از آن سخت خواهد شد؛ داشتن روتینهای مفید و برنامهریزی برای فعالیتهای لذت بخش یا کارهایی که به زندگی ما معنا میدهند، هم مسیر درمان هستند هم مقصد؛ درست است که این قدمها در شرایط افسردگی اندازه جابجا کردن کوه سخت به نظر میرسند؛ اما بعد از بهبود نسبی با دارو و رواندرمانی، یک بستر خوب برای حفظ شرایط سلامتی میسازند.
میشود از قدمهای کوچکی مثل خواب کافی، ورزش کردن و تغذیه سالم شروع کرد که همگی به بهبود افسردگی کمک میکنند؛ گاهی اوقات همین تغییرات (مثل ورزش منظم) هورمونهای بدن را تنظیم کرده و نیاز به دارو را کم و کمتر میکنند. که البته همه اینها باید زیر نظر پزشک متخصص اتفاق بیفتد.