تاثیر تروما بر بدن

تروما چطور بر بدن تأثیر می گذارد؟

تخمین زده می‌شود ۹۰  درصد از بزرگسالان حداقل یک بار در زندگی خود یک رویداد آسیب‌زا را تجربه کرده‌اند. در شرایط پیشرفته، تروما منجر به  PTSD (اختلال پس از سانحه) می‌شود؛ در این مورد هم برآوردها نشان می‌دهد زنان خیلی بیشتر از مردها در معرض خطر ابتلا هستند.  حدود ۱۰ درصد از زنان در طول زندگی خود به  PTSD (اختلال پس از سانحه)  مبتلا می‌شوند؛ اما این آمار در مورد مردان حدود ۴ درصد است.

تروما چیست؟

تروما چیست و انواع آن

تروما می‌تواند ناشی از مواجهه با رویدادهای تکان‌دهنده‌ مثل جنگ، خشونت اجتماعی، تجاوز جنسی یا یک فاجعه طبیعی باشد. یا تجربیات فراگیرتر مانند دوران کودکی پر از سوء استفاده و بدرفتاری. تروما زخمی است که به روان وارد می‌شود ولی چون مثل زخم جسم قابل دیدن نیست، ممکن است دردی که بابتش می‌کشیم را به رسمیت نشناسیم و دنبال درمان نرویم. در صورتی که  این یک موضوع جدی است که ممکن است زندگی‌مان را مختل کند. پس آگاهی نسبت به آن یکی از مهم‌ترین قدم‌های خودمراقبتی است. نمی‌شود با یک زخم خون‌چکان، توقع شادی و رضایت از زندگی داشت.

واکنش‌های اولیه بدن به تروما

تروما آسیبی است که بر اثر اتفاقی بیرونی، روان را دچار می‌کند، اما کل سیستم بدن را درگیر می‌کند. واکنش‌های اولیه به تروما می‌تواند شامل خستگی، سردرگمی، غم و اندوه، اضطراب، بی‌قراری، بی‌حسی، گسستگی و برانگیختگی فیزیولوژیکی باشد.

ممکن است تعدادی یا همه این علائم را تجربه کنیم. افزایش خستگی اغلب نتیجه مشترک تروما بین افراد است؛ چون هر چه افراد نگرانی و استرس بیشتری داشته باشند، عضلات منقبض و منقبض می‌شوند. با گذشت زمان ماهیچه‌ها خسته و بی اثر می‌شوند.

واکنش افراد به تروما متفاوت است

وقتی صحبت از تروما می‌شود، هیچ دو موقعیتی شبیه هم نیست؛ افراد پس از یک رویداد آسیب‌زا یا ضربه‌های مکرر روحی، واکنش‌های متفاوتی نشان می‌دهند و طیف وسیعی از واکنش‌های فیزیکی و احساسی را تجربه می‌کنند. درواقع هیچ راه درست یا غلطی برای فکر کردن، احساس کردن یا پاسخ دادن به تروما وجود ندارد.

درد، درد است! هر کس به طور متفاوتی واکنش نشان می‌دهد؛ پس واکنش‌های خود یا دیگران را قضاوت نکنیم. مخصوصا وقتی پای ترومای جمعی وسط باشد.

اثرات فیزیولوژیکی به رویداد آسیب‌زا

تروما محور هیپوتالاموس-هیپوفیز- آدرنال ( HPA )  را که سیستم مرکزی پاسخ به استرس بدن است، حساس می‌کند. می‌توانید این را نقطه اتصال سیستم عصبی مرکزی و سیستم غدد درون ریز در نظر بگیرید. حساس شدن این نقطه باعث می‌شود کلا نسبت به استرس واکنش شدیدتری نشان دهیم و احتمال افزایش هورمون استرس (کورتیزول) را افزایش دهیم.

در شرایط خاص، نقش هورمون‌هایی مانند کورتیزول بسیار مهم و ضروری است؛ کورتیزول، هورمون اولیه استرس است که قند را در جریان خون افزایش می‌دهد، استفاده مغز از گلوکز را زیاد می‌کند و دسترسی به موادی که بافت‌ها را ترمیم می‌کنند افزایش می‌دهد.

اما متأسفانه، زمانی که کورتیزول به طور مزمن بالا باشد، می‌تواند سمی باشد که باعث  افسردگی یا بیماری قلبی ‌شود.

حالا مشکل کجاست؟  فردی که در معرض ضربه است ممکن است به تولید این هورمون ادامه دهد تا جایی که در طول زمان منجر به اثرات نامطلوب بر بدن شود. در واقع باید با همراهی یک درمانگر روی تروما  کار کنیم، تا هورمون‌های بدن به اندازه نرمال به عوامل اضطراب‌آور  پاسخ بدهند. تروما‌درمانی می‌تواند به تعادل مجدد این واکنش طبیعی به استرس، کمک کند.

علاوه بر این، اثرات غیرمستقیم تروما بر بدن می‌تواند ظریف و در عین حال خطرناک باشد. اغلب، درد جسمی و روحی ناشی از ضربه، می‌تواند مقابله با آن را سخت کند و منجر به تمایلات ناسالم مانند سیگار کشیدن یا نوشیدن الکل شود.

اگرچه این‌ها در کوتاه مدت استراتژی‌های به ظاهر مؤثری به نظر می‌رسند، اما فقط احساسات را بی‌حس کرده و تأثیر تروما را بر بدن و ذهن ما طولانی می‌کنند. اینطوری ما هرگز یاد نمی‌گیریم که با احساسات زیربنایی خود چطور موثر برخورد کنیم.

اثرات روانی

معمولا  اثر تروما اول روی روان ظاهر می‌شود؛ اثراتی  مثل  افسردگی، اضطراب، عصبانیت، ترس شدید، فلاش‌بک به لحظه آسیب و پارانویا. همه این‌ها می‌توانند زندگی روزمره را مختل کنند.

همچنین تجربه آسیب زا می‌تواند درک ما از زندگی را تغییر دهد. مثلا ممکن است به این باور برسیم  که کلا دنیای اطراف ما ناامن است و افراد دیگر خطرناک هستند.  یا در موارد شدید، اختلالاتی در شخصیت رخ می‌دهد؛ یعنی  شخصیت‌های تغییر یافته‌ای در فرد به وجود می‌آید که برای مواجهه با آن آسیب شکل گرفته است.

این شرایط  ما را به اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) سوق می‌دهد. اختلالی که اغلب با مشاهده یا تجربه یک رویداد تکان‌دهنده، خطرناک یا وحشتناک، رخ می‌دهد. مثلا مواجهه با خشونت‌های شدیدی مثل جنگ یا درگیری‌های اجتماعی. البته علائم ممکن است تا چند ماه یا حتی سال‌ها بعد ظاهر نشود.

 چندین شاخص اصلی برای  اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) وجود دارد:

  • احساس تجربه مجدد تروما در زمان حال، از طریق خاطرات ناراحت‌کننده از رویداد، فلاش‌بک‌ها و کابوس‌ها.
  • جدایی عاطفی و دوری از مکان‌ها، افراد و فعالیت‌هایی که یادآور تروما هستند.
  • افزایش برانگیختگی، مانند مشکل در خوابیدن و تمرکز، احساس پرش و زود عصبانی شدن.
  • تغییرات نامطلوب در تفکر و خلق و خو.

بهترین درمان‌ها کدامند؟

ترومای روحی چیست

تروما‌درمانی یک رویکرد تخصصی در روان‌درمانی است که خط اول درمان در مقابله با PTSD و تروما محسوب می‌شود.

به طور خاص، شناخت درمانی  (Cognitive Processing Therapy)  و درمان مواجهه طولانی مدت ( Prolonged Exposure Therapy) ، رویکردهای اصلی درمانی برای کمک به  کاهش علائم PTSD هستند.  تحقیقات نشان داده است که هر دو رویکرد درمانی، بعد از  ۱۲ هفته می‌توانند علائم PTSD را به طور قابل توجهی  کاهش دهند.

به این رویکردها، درمانی‌های مبتنی بر شواهد (evidence based treatment) گفته می‌شود.

اگرچه همه کسانی که تروما را تجربه می‌کنند به PTSD مبتلا نمی‌شوند، اما زندگی هرکسی که تروما را تجربه می‌کند به طور قابل توجهی تحت تأثیر آن رویداد قرار می‌گیرد.

 بله، درمان‌های مبتنی بر شواهد وجود دارد که می‌تواند کمک کند، اما گاهی اوقات بیش از یک درمان خاص، خود رابطه امنی که با  با یک تراپیست مورد اعتماد شکل می‌گیرد، می‌تواند تفاوت بزرگی ایجاد کند. به خصوص در دنیایی که ضربه روحی شما به شما می‌گوید دنیا و مردم غیرقابل اعتماد هستند. اینجاست که داشتن یک درمانگر با ثبات و امن می‌تواند آرام آرام شما را به سمت تغییر این طرحواره سوق دهد.

در کنار درمان‌های خاصی که در بالا اشاره کردیم، یاد گرفتن راه‌های روزانه کاهش استرس هم ضروری است. یکی از راه‌های انجام این کار از طریق تکنیک‌های ذهن آگاهی یا همان مایندفولنس است.  یادگیری مدیتیشن به صورت روزانه هم به کاهش برانگیختگی فیزیولوژیکی کلی شما کمک می کند تا کم کم به شرایط با ثبات‌تری برسد.

در نوشتن این مقاله از منبع زیر بهره برده‌ایم:

www.psychologytoday.com

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.