وسواس فکری یا همان فکر کردن وسواسی نسبت به گذشته، از آن نشخوارهای فکری آزاردهنده است. خیلی از ما هم اینطوری هستیم که آرزو داشتیم میتوانستیم یک دکمه را فشار دهیم تا به گذشته برگردیم و خیلی کارها را دوباره انجام دهیم.
خاطرات گذشته را مانند صحنههای یک فیلم بارها و بارها در ذهنتان مرور میکنیم یا مدام اشتباهات و لحظات شرمآور زندگیمان را به یاد میآوریم.
اگرچه تفکر و تامل راجع به اتفاقات گذشته خوب است اما غرق شدن در آن مخرب است و یک نوع وسواس فکری محسوب میشود. چسبیدن به این افکار، اجازه نمیدهد که از حال حاضر لذت ببریم و برای آیندهمان برنامهریزی کنیم. اما مجبور نیستیم در گذشته زندگی کنیم. میتوانیم از همین الان در لحظه زندگی کنیم.
زندگی در گذشته چطور به ما آسیب میزند؟
باید بدانید زندگی در گذشته، در مهارتهای تصمیمگیری ما مداخله میکنند. تا زمانی که نتوانیم از اتفاقات گذشته بگذریم قادر به تشخیص بهترین تصمیم برای خود نیستیم.
همچنین وسواس فکری نسبت به گذشته، میتواند منجر به افسردگی شود؛ برای سلامت جسمی مضر است. طبق تحقیقات محققان دانشگاه اوهایو در سال ۲۰۱۳ ثابت شده است که فکر مداوم به وقایع منفی، التهاب بدن را افزایش میدهد. زندگی در گذشته میتواند شما را بیشتر در معرض خطر بیماریهای قلبی، سرطان و زوال عقلی قرار دهد.
گناه، شرم و خشم در گذشته گیرمان میاندازند
گناه، شرم و خشم احساساتی هستند که وسواس فکری نسبت به گذشته را زنده نگه میدارند. گاهی اوقات ما فکر میکنیم، اگر در بدبختی زندگی کنیم در نهایت خودمان را خواهیم بخشید. در واقع این حس گناه است که ما را در گذشته نگه میدارد. ممکن است بخواهیم با سرزنش کردن خودمان، خودمان را تنبیه کنیم.
پرت کردن حواس از زمان حال
گاهی در گذشته زندگی میکنیم تا حواسمان را از حال حاضر پرت کنیم. همه ما شاید کسی را بشناسیم که هنوز ژاکت فرم دوران دبیرستان خود را میپوشد و از دوران طلاییاش حرف میزند و به آن افتخار میکند. اغلب ما برای فرار از مشکلات حال حاضر، در گذشته خیالبافی میکنیم. در وقع عدم رضایت از زمان حال زندگیمان ما را به دام وسواس فکری نسبت به گذشته میاندازد.
مثلا اگر از رابطه فعلی خود راضی نیستیم یا اصلا در هیچ رابطهای راضی نیستیم، ممکن است مدام به عشق قبلی خود فکر کنیم و آرزو کنیم که ای کاش رابطه قبلیمان موفق میشد یا اگر با عشق جوانیمان ازدواج کرده بودیم الان زندگی بهتری داشتیم.
حقیقتا ما هیچوقت نمیدانیم زندگی چه چیزی برایمان در آستین دارد تا مطابق بر آن تصمیماتمان را بگیریم. اما آسان است که فکر کنیم همه چیز بهتر میشد اگر میتوانستیم گذشته را تغییر دهیم.
در این زمینه بیشتر بخوانیم: ترحم به خود بنبستی خطرناک
اجازه ندهیم گذشته ما را عقب نگه دارد
زندگی در گذشته در مرحله اول میتواند باعث خودشناسی و عبرت شود اما در نهایت بر احساسات و رفتار ما تأثیر میگذارد. با تغییر شیوه فکر کردنمان راجع به گذشته، میتوانیم رو به جلو حرکت کنیم. چطور؟
وسواس فکری شدید؛ زمانبندی برای فکر به اتفاقات گذشته
بعضی مواقع مغز ما نیاز به طبقهبندی افکارمان دارد و هرچه بیشتر تلاش کنیم که به یک موضوع فکر نکنیم بیشتر در طول روز درگیر خاطرات آن میشویم.
به جای تلاش برای سرکوب کردن این افکار به خودمان زمان دهیم که بعد از شام راجع به آن موضوع فکر کنیم. بعد از شام ۲۰ دقیقه به خودمان فرصت دهید که راجع به موضوع فکر کنیم و سپس از آن بگذریم. این تکنیک یکی از راههای موثر کنترل وسواس فکری نسبت به گذشته است.
وسواس فکری عملی؛ به خودمان موضوع دیگری برای فکر کردن بدهیم
آگاه بودن به افکار وسواسی یکی از بخشهای کمک کننده به آزاد کردن ذهن است. یعنی حواسمان باشد که هربار که غرق در فکر کردن به موضوعی میشویم، ذهنمان را سمت دیگری ببریم. به طور مثال اگر به کاری که نتوانستیم بگیریم فکر میکنیم، سعی کنیم فکرمان را سمت برنامهریزی برای سفر در تعطیلات پیش رو ببریم.
این کار کمکمان میکند که شبها قبل از خواب بر روی افکار منفی متمرکز نشویم.
ایجاد اهداف برای آینده
اگر برای آینده برنامهریزی کنیم، غیر ممکن است که در گذشته باقی بمانیم. ایجاد اهداف کوتاهمدت و بلندمدت و اقدام برای دستیابی به این اهداف، به شما همان چیزی که میخواهیم را میدهد. و در عین حال نمیگذارد بیش از حد بر روی گذشتهمان تمرکز کنیم.
و اما هنگامی که خاطرات منفی را مرور میکنیم چند استراتژی پیشنهاد شده که ممکن است به ما برای رد شدن کمک کند که در ادامه میآید.
بر روی درسهایی که گرفتهاید تمرکز کنید
اگر لحظات سختی را تحمل کردهایم، قبول کنیم که این اتفاق افتاده و ما را تغییر داده است. این تغییر لزوما نباید بد باشد.
شاید از رفتار ظالمانهای که دیدهایم یاد گرفته باشیم که بلند صحبت کنیم یا درس گرفته باشیم که برای موفق شدن در یک رابطه باید صادق باشیم. برخی از بهترین درسهای زندگی را میتوان از سختترین لحظاتی که تحمل کردهایم بیاموزیم. پس اگر وسواس فکری نسبت به یک اتفاق خاص در زندگی داریم، ممکن است با دادن یک معنای سازنده به آن از فکر کردن به آن رها شویم.
به واقعیتها فکر کنیم نه احساسات
فکر کردن در مورد رویدادهای منفی میتواند بسیار ناراحت کننده باشد، زیرا دائما به احساسمان در آن لحظه فکر میکنیم. اما اگر این بار سعی کنیم واقع بینانهتر و با جزئیات بیشتر آن را به یاد بیاوریم مطمئنا کمتر احساس ناراحتی میکنیم.
مثلا هنگامی که به یاد مراسم تشییع جنازهای که رفتهایم میافتیم. بجای تمرکز بر روی مسائل ناراحتکننده آن به جزییات فکر کنیم مثلا جایی که نشستیم، لباسی که پوشیدیم، آدمهایی که آنجا بودند. اگر احساسات آن واقعه را کنار بزنیم کمتر بابت آن اتفاق احساس ناراحتی میکنیم و در آن غرق میشویم.
ساختن روایتی جدید از اتفاقات گذشته
هنگامی که گذشته خود را مرور میکنیم، بررسی کنیم که چه شیوههای دیگری برای نگاه کردن به وضعیت مشابه وجود دارد. ما بر نحوه بافتن داستانمان کنترل داریم. همان داستان را میتوان به روشهای بیشماری تعریف کرد و همچنان صادق باشد. اگر نسخه فعلی داستان ناراحتکننده است، ببینیم چطور میتوانیم به آن نگاه کنیم.
مهارتهای رفتاردرمانی دیالکتیک در این زمینه راهگشا و موثر خواهد بود.
اصلاح تصور خود درباره غم و اندوه
تصورات غلط درباره غم و اندوه میتوانند باعث شوند که ما تصمیم به زندگی در گذشته بگیریم. بسیاری از افراد به اشتباه معتقدند که مقدار سختی و غصهای که برای کسی متحمل میشوند ارتباط مستقیمی با میزان عشقشان برای آن شخص دارد.
اگر شخصی از نزدیکان فوت کند ممکن است تا ماهها ناراحت باشیم. اما اگر یکی از عزیزانمان فوت کند ممکن است برای سالها یا حتی تا آخر عمر در غم و غصه به سر ببریم، اما میزان ناراحتی که احساس میکنیم با میزان عشق ما برای آن فرد یکسان نیست.
صلح با گذشته و ساختن خاطرات جدید
خوب است که خاطرات دوستداشتنی زیادی از عزیزانمان داشته باشیم. اما حرکت رو به جلو به معنای ایجاد خاطرات جدید برای خودمان است، برای انتخاب بهترین تصمیمات و زندگی نکردن طبق خواسته دیگران.
اگر در بعضی از اتفاقات گذشته گیر کردهایم، شاید بهتر است که با انجام برخی اقدامات لازم با گذشته خود آشتی کنیم. چند راه برای برقراری صلح با گذشته وجود دارد که در ادامه به آن اشاره میکنیم.
گاهی تنها لازم است به خودمان اجازه دهیم که رو به جلو حرکت کنیم. حرکت رو به جلو به معنای فراموش کردن خاطراتتان با عزیزانمان نیست. برای این است که از لحظاتمان لذت ببریم و بهترین استفاده را از زندگیمان کنیم.
وسواس فکری؛ تمرین بخشش
گاهی در گذشتهای پر از خشم و ناراحتی زندگی میکنیم چون نمیتوانیم خودمان یا دیگران را ببخشیم. بخشش باعث میشود درد از ما جدا شود.
بخشش به معنی فراموش کردن اتفاق پیش آمده نیست. اگر کسی به ما آسیب برساند، می توانیم آنها را ببخشیم، در حالی که تصمیم بگیریم دیگر ارتباطی نداشته باشیم. ما آنها را میبخشیم تا دیگر خشم و کینه در دل به ما آسیب نزند.
تغییر رفتاری که ما را در گذشته نگه میدارد
باید وارد فعالیتهای اجتماعی شویم حتی اگر از خاطرات بد میترسیم یا فکر میکنیم لایقش نیستیم.
نمیتوانیم گذشته را تغییر دهیم اما میتوانیم قبول کنیم “اگر اشتباه کردهایم، نمیتوانید به عقب برگردیم و آنها را درست یا پاک کنیم.
وسواس فکری؛ کمک گرفتن از متخصص
گاهی اوقات حوادث سخت میتوانند منجر به مشکلات روانی و ذهنی در ذهنمان شوند، مانند اختلال استرس پس از اتفاق. تجربه مرگ عزیزان میتواند باعث اختلالات و کابوسهایی شود که شرایط را برای صلح با گذشته سخت کند.
مشاوره حرفهای میتواند به کاهش اضطراب مرتبط با خاطرات آسیبزا کمک کند تا بتوانیم به صورت کارآمدتری رو به جلو حرکت کنیم.
صلح با گذشته ما را قویتر خواهد کرد
زندگی نکردن در گذشته به این معنی نیست که وانمود کنیم که گذشته اتفاق نیفتاده است. در حقیقت، به معنی پذیرفتن و پذیرش تجربیاتی است که بتوانیم در حال حاضر زندگی استفاده کنیم.
انجام این کار انرژی ذهنی شما را آزاد میکند و به شما اجازه میدهد که آینده خود را بر اساس آن چه که میخواهید بسازید. اگر مراقبت نکنید خشم، شرم و گناه میتوانند زندگی ما را انابود کنند. رها کردن این احساسات به ما کمک میکند زندگی خود را کنترل کنیم.
زندگی کردن در گذشته مانع از لذت بردن از آینده
و در آخر اینکه اگر تمام وقت خود را صرف نگاه کردن به آینه بغل برای دیدن آنچه که پشت سر میگذاریم کنیم، هیچگاه نمیتوانیم از منظره شیشه جلو اتومبیل لذت ببریم. زندگی کردن در گذشته مانع از لذت بردن از آینده است.
پس زمانهایی که در گذشته زندگی میکنیم را شناسایی کنیم و مراحل مورد نیاز برای بهبود احساسات خود را انجام دهیم تا بتوانیم رو به جلو حرکت کنیم.