مهارت حل مسئله از آن مهارتهای نرمی است که نه فقط در زندگی شغلی، بلکه در در تمام چالشهای زندگی به آن نیاز داریم. اما زندگی شغلی یکی از آن گودهایی است که این توانایی ما را حسابی به چالش میکشد. پرورش مهارت حل مسئله و تصمیم گیری، یکی از مهمترین بخشهای توسعه فردی است که همه جا به دردمان میخورد.
افرادی که مهارت حل مسئله قوی دارند هم خلاق هستند و هم اعتماد به نفس تصمیمگیری سریع را دارند. بخش منطق و تجزیه تحلیل ذهنشان را رشد دادهاند و میتوانند از دادههای موجود استنتاج کنند. در مواجهه با گرههایی که در کار میافتد خودشان را نمیبازند و مهارت کنترل اضطراب دارند. به جای گیر کردن در چالشهای کوچک و بزرگ، به سرعت سراغ راهکار میروند. از اشتباه کردن هم نمیترسند چون میدانند اگر اشتباه کنند، دوباره سریع راه حلی برای رفع مشکل پیدا میکنند. مهارت خودابرازگریشان رشد کرده و راحت نظر میدهند.
همانطور که میبنید تمرکز روی رشد این مهارت، مجموعهای از رشدهای دیگر را با خود به همراه دارد.
مهارت حل مسئله چیست؟
حل مسئله یک مهارت نرم است. که شامل شناسایی سریع مسئله اصلی، تجزیه و تحلیل آن و اجرای بهترین راه حل است. مهارتی که اگر کارفرمایان و متخصصین منابع انسانی در حین استخدام به آن توجه کنند، نهایتا منجر به تشکیل تیمی با توانمندی راهبری شخصی و گذر از موقعیتهای سخت با بهترین راهحل میشوند.
بیشتر بخوانیم؛ مهارت نرم زنان؛ ۷ مهارت پولساز برای زنان، چه سخت و چه نرم!
این چند مثال درمورد استفاده از مهارت حل مسئله در محیط کار را با هم بخوانیم:
- تحقیق در مورد الگوهایی برای درک دلیل کاهش درآمد در سه ماهه گذشته.
- ایجاد طوفان فکری برای به اشتراکگذاری محتوایی کاربردی در راستای توسعه بازاریابی و فروش.
- پیادهسازی یک بستر مدیریت پروژه جدید، برای نظارت بر فرآیندهای تیمی و افزایش بهرهوری.
مثالها سه مشکل را نشان میدهند. درآمد کاهش داشته است، فروش کافی نیست و بهرهوری پایین است.
مهارت حل مسئله و شناسایی درست مشکل
حل مسئله با شناسایی مسئله شروع میشود. یعنی چشمهایی تیزبین و ذهنی هوشیار نیاز دارد که نسبت به چالشها حساس باشد. قطعا اگر به شغلمان عشق بورزیم، بیشتر نسبت به چالشهای آن حساس بوده و برای حل مسئله شوق و احساس مسئولیت خواهیم داشت.
برای مثال، یک معلم نیاز دارد عملکرد دانشآموزان خود را در انشا بهبود ببخشد. یعنی ضعف دانش آموزان در انشا را شناسایی کرده است.
معلم آزمونهای پیشین را مرور میکند. او با این کار به دنبال الگوهای مشترک در نقاط ضعف و قدرت میگردد تا زمینههای بهبود را شناسایی کند.
یک معلم ممکن است ببیند که دانشآموزان میتوانند جملات ساده بسازند، اما با نوشتن پاراگرافها و سازماندهی آن پاراگرافها در یک صفحه مشکل دارند. برای حل این مشکل، آن معلم با دانش آموزان در مورد چگونگی و زمان نوشتن جملات مرکب، نحوه نوشتن پاراگرافها و روشهای نوشتن یک انشا خوب تمرین میکند.
۴ مرحلهایی که در حل مسئله به ما کمک میکند را با هم مرور میکنیم.
مهارت حل مسئله و قدرت تجزیه و تحلیل
باید بفهمیم که چه مشکل را به وجود آورده است. این امر مستلزم جمعآوری و ارزیابی دقیق دادهها، جداسازی و اولویتبندی فاکتورهایی است که ممکن است به ما در حل مسئله و تصمیمگیری کمک کنند. همچنین مشخص کردن دقیق مواردی که برای حل و فصل باید به آن بپردازیم. جمع کردن اطلاعات، تحلیل کردن دادهها، کشف کردن واقعیتهایی که به چشممان نیامده بوده بخش مهم ماجراست. همچنین باید زمینههایی که منجر به بروز یک مسئله شده را در نظر بگیریم.
مهارت حل مسئله وفکری باز برای بررسی راهحلهای احتمالی
هنگامی که علت بروز مسئله را مشخص کردیم، راهحلهای احتمالی را بررسی کنیم. گاهی اوقات این موضوع مستلزم کار گروهی است زیرا دو (یا چند) ذهن اغلب جامعتر از یک ذهن به یک موضوع میاندیشند. ممکن است به خاطر استقلال سمی حاضر نباشیم از دیگران همفکری بگیریم، ولی باید بدانیم اعتماد به خرد جمعی خیلی وقتها راهگشاست. این بخش از مهارت حل مسئله خودش یک تمرین برای کار تیمی و همچنین سلامت اجتماعی ما است که بتوانیم دیگران را با خودمان همراه کنیم.
شاید به یک دسته راه حل نیاز داشته باشیم نه فقط یک راه حل خاص. یعنی ذهنمان را محدود نکنیم.
در نظرگرفتن مجموعهای از راهحلها به ما کمک میکند تا اگر ایده اولمان ریسک بالایی داشت یا به شکست انجامید، از راهحلهای جایگزین برای حل مسئله پیشآمده کمک بگیریم.
مهارت حل مسئله و سنجش اجرایی بودن راهحلها
تخمین اجرایی بودن راهحلها مهم است؛ تصمیمگیری در مورد یک راهحل باید همراه با معیارهایی اجرا شود که بتواند به سرعت و با دقت مشخص کند، که آیا این راهحل عملیست یا خیر.
همچنین باید شفاف کند که تصمیم ما چه نتیجههای مثبت و منفی را به همراه دارد. این که پس از پیدا کردن راه حل از اجرایی کردنش بترسیم طبیعی است. برای مثال اگر سرمایهگذاری در یک بازار ملتهب به عنوان راهحل انتخاب شود، ممکن است دلهره خطا کردن آن را به تعویق بیاندازد. ممکن است راهحلمان نهایتا در زمانی اجرا شود که بهرهوری لازم را نداشته باشد. پس شجاعت آسیبپذیری و اعتماد به نفس برای ریسک اجرایی کردن راه حل هم، جزوی از مهارت حل مسئله و تصمیمگیری است. همچنین پذیرای تغییر باشیم، حتی اگر ترسناک به نظر برسد.
مهارت حل مسٔله و بررسی اثربخش راهحلها
هنگامی که یک راه حل پیادهسازی میشود، نیاز داریم که اثرات این راهحلها را ارزیابی کنیم. یعنی تحلیل کردن دادههای بعدی هنوز هم اهمیت دارد. بعدش باید فیدبک بگیریم و هر روزه اثرات تصمیم خود را ارزیابی کنیم.
برای مثال اگر سازمانی در پاسخ به این مشکل که نمیتواند حقوقها را افزایش دهد، به عنوان راهحل خدمات رفاهی را افزایش دهد تا نیروها را حفظ کند، باید رضایت شغلی کارکنان را بعد از این تصمیم ارزیابی کند. به وسیله نظارت و جلسات گفت و گو محور.
مهارت حل مسئله چه تاثیری روی زندگی و کار ما دارد؟
بحرانها و مسائلی که در زندگی کاری ما پیش میآید که خیلی وقتها ما در بروز آن نقشی نداشتهایم اما بر کار ما تاثیر میگذارد. در واقع اینکه آن مشکل در دایره کنترل ما بوده یا نه، از ما به عنوان اعضای یک تیم برای تلاش جهت حل آن سلب مسئولیت نمیکند. درگیر شدن در چالشهای کاری و مشارکت در پیدا کردن راه حل، ماهیچههای ذهن ما را برای مجموعهای از مهارتهای نرم که مهارت حل مسئله و تصمیمگیری در دل خود دارد، قوی میکند.
این فرآیند رشددهنده نه فقط در کار بلکه در تمام زندگی به داد ما میرسد. در واقع رشد دادن مهارت حل مسئله میتواند عاملی جهت رشد شخصیتی و درخشیدن ما، چه در زندگی شغلی و چه در زندگی شخصی شود.