برگشت به زندگی بعد از طلاق یکی از مهمترین معضلات زنان و مردان در هر جامعه است. طلاق در دستهبندی اتفاقهای اضطرابآور، رتبه دوم را بعد از تجربه مرگ اعضای خانواده دارد؛ به همین خاطر هم است که ترس از طلاق و از سرگذراندن آن به لحاظ روانی، یک پروسه سوگواری مشابه مرگ یک عزیز را به دنبال خواهد داشت.
دانستن این نکته چه در صورتی که در حال گذراندن این پروسه هستید، چه زمانی که کسی از اطرافیانتان چنین اتفاقی را تجربه میکند مهم است. بازگشتی سخت به زندگی قبل از تاهل وقتی یک ازدواج به پایان میرسد، ترک عادت تاهل و بازگشت به زندگی انفرادی میتواند خیلی سخت باشد؛ خوشبختی خیلی دور به نظر میرسد و دنیا تیره و تار است؛ اما تا ابد اینطور نمیماند؛ زندگی ادامه دارد و همچین امید برای دوباره شاد بودن به عنوان یک فرد مجرد. روانشناسها میگویند بین ۲ تا ۱۸ ماه زمان لازم است که احساسات شما به حالت طبیعی برگردد. اگر در این مرحله از زندگیتان هستید، برای بازگشت به زندگی خودتان، هفت قدمی که لازم است را بخوانید.
قدم اول : به خودتان فرصت غمگین بودن بدهید
همانطور که اشاره کردیم بیراه نیست اگر بگوییم ترس از طلاق و مواجهه با پیامدهای طلاق مخصوصا برای زنان و از هم پاشیدگی یک زندگی مشترک، اتفاقی مشابه مرگ یک عزیز است؛ چون روالها و روتینهایی وجود داشته که حالا جایشان را خلاء گرفته.
بنابراین طبیعی است که برای روال و سبک زندگی که از دست دادهاید عزاداری کنید حتی در مواقعی بخاطر استرس شدید و حال بد دچار حمله عصبی (پانیک) شوید. حتی اگر شما کسی بودید که خواهان تمام کردن زندگی مشترکتان بودید، باز هم این احساس خلا را خواهید داشت.
۶ تا ۱۸ ماهی که دوره سوگواری پس از طلاق زمان میبرد بسته به قدمت رابطه متفاوت است؛ البته برای برخی از افراد ممکن است این سوگواری بیشتر هم طول بکشد؛ در این صورت کمک گیری از رواندرمانگر ضروریتر میشود. طولانی شدن این پروسه ممکن است به افسردگی مزمن منجر شود و فرد را برای ادامه مسیر زندگیاش دچار مشکل کند.
به هر روی حرف این است ترس از که احساسات تلختان را بپذیرید و بگذارید تمام و کمال تجربه شود. سپس ذره ذره در طی زمان رهایشان کنید.
هر چقدر با این حال بجنگید یا بخواهید احساسات تلخ را سرکوب کنید، بازیابی احساسی شما بیشتر طول خواهد کشید.
قدم دوم: به دوستان نزدیک خود تکیه کنید
داشتن دوستانی که فارغ از تغییر شرایط در کنار شما باشند خیلی مهم است؛ کسانی که نقطه امن شما باشند و بتوانید احساساتتان را به راحتی جلوی آنها بروز بدهید.
بیشتر بخوانیم: طبیعیه که بترسی! ۵ ترس رایج از طلاق و راههای غلبه بر آن
برگشت به زندگی بعد از طلاق، ترس از طلاق کاملا طبیعی است
چرا؟ چون خیلی مهم است بتوانید در مورد جداییتان حرف بزنید؛ این گفت و گو بخشی از پروسه سوگواری است که به شما برای پذیرش شرایط جدید کمک میکند. علاوه بر این حضور در گروههای درمانی هم میتواند خیلی موثر باشد. فضایی که افراد به خاطر درد مشترک گرد هم میآیند و هدف حمایت از همدیگر است.
قدم سوم برگشت به زندگی بعد از طلاق: به دنبال حمایت حرفهای باشید
اگرچه دوستهای همجنسی که به شما اجازه میدهند روی شانههایشان گریه کنید و وقتی تحمل تنهایی را ندارید روی کاناپهشان بخوابید، گنجهای واقعی هستند. اما برای اینکه بفهمید چگونه زندگی جدید خود را شروع کنید، بهتر است با یک درمانگر یا مشاور صحبت کنید.
با توجه به آسیبپذیری بالاتر زنان در فرآیند طلاق و مواجهه با پیامدهای طلاق حضور یک درمانگر به شما کمک میکند که دوباره خودتان را پیدا کنید؛ فارغ از تمام اندوه یا احساسات تلخ احساس سردرگمی هم طبیعی است. اینکه یادتان بیاید که بودید، چه میخواستید، حالا میخواهید به کدام سمت بروید. همه و همه پروسههایی است که با حضور درمانگر راحتتر طی خواهید کرد.
قدم چهارم: خودتان را از اول پیدا کنید
همانطور که اشاره کردیم وقتی به عنوان نیمی از یک زوج تعریف میشوید، از دست دادن آن نقش ممکن است از نظر هویتی به شما حس گمگشتگی بدهد؛ ممکن است به این سوال برسید که:«من که هستم»؟
دیگر «ما» وجود ندارد، بنابراین باید دوباره با هویت فردی خودتان ارتباط برقرار کنید.
برای شروع میتوانید آن ویژگیهایی از خودتان که جدا از نقشتان در یک زندگی مشترک، دوستش دارید را بنویسید. حضور یک رواندرمانگر در پیدا کردن خودتان کمک بزرگی است.
قدم پنجم بازگشت به زندگی بعد از طلاق: دوستان جدید پیدا کنید
ممکن است در پروسه طلاق بعضی از دوستان دوران تاهل از شما فاصله بگیرند و کنار همسرتان بایستند؛ به خصوص دوستانی که به نوعی دوست مشترک شما و همسرتان محسوب میشدند.
وقتی طلاق میگیرید، طبیعی است که برخی روابط تیره میشود. اشکالی ندارد که برخی از دوستیها را از دست بدهید. به دنبال دوستان جدیدی باشید که از طلاق شما اطلاعی ندارند. آنها خواهند توانست بدون قضاوت به شما حمایت عاطفی بدهند.
قدم ششم: روی دوست داشتن خودتان تمرکز کنید
خب شاید این جمله به نظرتان کلیشهای یا شعاری برسد؛ اما سعی کنید حس ترحم به خود نداشته باشید و این را بدانید که تمرکز روی دوست داشتن خودتان آنقدر مهم است که شنیدن و خواندن آن به هر بهانهای لازم است. به خصوص در دوره بازیابی خودتان پس از یک بحران عاطفی بزرگ، مثل پایان دادن به ازدواج.
چرا؟ اگر احساس طرد میکنید ممکن است به خودتان کمتر اهمیت دهید. ممکن است مدام در حال سرزنش خودتان به خاطر کارهای کرده و نکرده و مرور خاطرات گذشته باشید.
برای اینکه دوباره احساس ارزشمندی و دوست داشتن را به خودتان برگردانید، وقت بگذارید و از مشاور کمک بگیرید.
سعی کنید در جسات تراپی افشاگری و مهارت خودابرازگری داشته باشید و احساساتتان را بیپروا بیان کنید تا بتوانید راهی پیدا بیابید.
به هر حال شما باید قبل از اینکه دوباره شخص دیگری را دوست داشته باشید، خود را دوست داشته باشید. هیچ زمانی بهتر از اکنون برای مراقبت از خود و رسیدگی به نیازهای شما وجود ندارد. پس برای شروع رابطه عاطفی جدید هم عجله نکنید و حداقل ۶ ماه صبر کنید.
قدم هفتم: برگشت به زندگی بعد از طلاق: هدف تعیین کنید
شاید بخواهید در زندگیشغلیتان بازنگری کنید، یا مهارت جدیدی یاد بگیرید؛ میتوانید با تهیه فهرستی از تمام کارهایی که از انجام آنها لذت میبرید، شروع کنید. باید مقصد یا مقصدهایی برای دستیابی داشته باشید. نوشتن اینجا به کارتان میآید.
ممکن است مسیرهایی را در بحبوحه ساخت و اتمام زندگی مشترک رها کرده باشید و در پی آن سندرم احساس گناه بازمانده داشته باشید. شاید وقتش باشد به آنها برگردید و تمامشان کنید. یا شاید کارهای جدید باشد که انجام دادنشان به شما حس خوب بدهد. هر چه هست این اهداف چه از نوع سلامت جسمی باشد، چه افزودن به مهارتها یا هدفگذاری برای تجربه لذتها و ماجراجوییهای جدید، حال شما را بهتر خواهد کرد.
این هدفگذاری جدید در ادامه پیدا کردن خودتان و استقلال شخصیتی، به زندگیتان جهت خواهد داد. وگرنه بعد از گذراندن سوگواری و التیام روانی، نداشتن هدف شما را در یک نقطه کور نگه خواهد داشت.